عکس کاور ماتریکس
b1
خانه » ۱۶ فیلم برتر و پیچیده‌ای که ذهن شما را آشفته خواهند کرد!

۱۶ فیلم برتر و پیچیده‌ای که ذهن شما را آشفته خواهند کرد!

b3

تایمز فهرستی ارائه کرده از فیلم هایی که در تاریخ سینما ذهن مخاطب را به چالش کشیده‌اند. پس با ما همراه باشید.

16- سال گذشته در مارین باد: Last Year At Marienbad

marienbad

مرد بی‌نام و نشان از زن بی‌نام می‌پرسد: ما یکدیگر را سال گذشته در مارین باد ملاقات نکردیم؟ با همین دیالوگ یکی از گیج‌کننده‌ترین فیلم‌هایی که در تاریخ سینما ساخته شده‌اند، آغاز می‌شود.

دو نفر در یک کاخ فرانسوی نشان داده می‌شوند. یکی می‌گوید که آنها یکدیگر را می‌شناسند. دیگری معتقد است که غریبه‌اند. آن‌ها در طول فیلم دائم می‌آیند و می‌روند و در همین حین دوربین آلن رنه هم در کریدورهای کاخ شبح‌وار می‌گردد. صدای ارگ هم مانند انفجار، روی صحنه‌هایی که اصلاً انتظارش را ندارید شنیده می‌شود. آدم‌هایی با لباس‌های فاخر در زیر نور خورشید در باغ ایستاده‌اند. آن‌ها نقش سایه‌ها را بازی می‌کنند و درخت‌های مثلثی شکل آنها را احاطه کرده‌اند.

به‌نظر می‌رسد که هیچ طرح داستانی‌ای وجود ندارد. همه چیز مثل یک رویاست. واقعاً این فیلم درباره چیست؟

15- ممنتو: Memento

memento poster

پیش از اینکه کریستوفر نولان، آغاز خلقت را بسازد، ممنتو پیچیده‌ترین فیلمش بود. یک پازل عجیب و بزرگ که قهرمانش از فقدان حافظه کوتاه مدت رنج می‌برد. به کمک دوربین‌های پولارویدی، یادداشت‌ها و خالکوبی‌ها، لئونارد شلبی تلاش می‌کند تا راز قتل همسرش را کشف کند و قاتل را که به جان. جی معروف است، دستگیر کند. همان‌طور که او تلاش می‌کند تا همه قطعات این پازل را کنار هم بچیند، که تماشاگران فیلم هم مانند او دارند همین کار را انجام می‌دهند، ما شاهد فلش‌بک‌هایی هستیم که ماجرا را روایت می‌کنند.

ما تماشاگران فیلم هم، بین بخش‌های رنگی و سیاه و سفید، حقیقت و دروغ و فلش فوروارد و فلش‌بک در رفت و آمد هستیم. لئونارد نمی‌داند به چه کسی اعتماد کند و این درست همان حسی است که ما هم داریم.

14- ۲۰۰۱: ادیسه فضایی: 2001A Space Odyssey

2001 space odyssey

در فیلم کلاسیک علمی-تخیلی استنلی کوبریک، گوریل‌ها، فضانوردها و هال، یک کامپیوتر سخنگو، حضور دارند. به‌رغم حضور یک ماشین سخنگو در فیلم، در ۲۰۰۱: ادیسه فضایی دیالوگ چندانی شنیده نمی‌شود. تاکید روی جلوه‌های بصری است که بزرگنمایی‌شان کاملاً با موسیقی فیلم متناسب است. همان‌طور که در مجله تایم گفته شد زمانی که فیلم اکران شد، یعنی سال ۱۹۶۸ و پیش از فرود انسان روی ماه، کوبریک پرده سینما را به یک آسمان‌نما تبدیل کرد و کاری کرد که تماشاگرانش احساس کسی را داشته باشند که مخدر مصرف کرده است. فیلم اقتباسی از یک داستان کوتاه نوشته آرتور. سی.کلارک است و موفق شد جایزه اسکار بهترین جلوه‌های ویژه را کسب کند.

13- آل توپو: El Topo

mole el topo poster

فیلمی از کارگردان روسی-شیلیایی، الخاندرو ژودوروفسکی. در تریلر فیلم که سال ۱۹۷۰ ساخته شده آمده: این یک فیلم اسرارآمیز است. یک پیشنهاد مرموز. فیلم کمی عجیب و غریب هم هست. یک کابوی مرموز گروهی متمرد و قانون‌شکن را می‌کشد. بعد آل توپو (با بازی خود ژودوروفسکی) وارد یک سری ماجراها و اتفاقات عجیب می‌شود. او با ۴ تفنگدار حرفه‌ای روبه‌رو می‌شود و آنها را شکست می‌دهد و بعد زنی با صدای مردانه به وی خیانت می‌کند. زن به او شلیک می‌کند و زخم‌های التیام‌ناپذیری روی بدن آل توپو به وجود می‌آید. وقتی آل توپو شفا می‌یابد، به یک‌جور آگاهی و معرفت می‌رسد و به یک زن کوتوله و گروهی از افراد مطرود شده کمک می‌کند تا از یک زندان زیرزمینی فرار کنند فقط برای اینکه شاهد کشتار آنها به دست گروهی از متعصبین باشد. همه این چیزهاست که باعث می‌شود آل توپو تبدیل به یک فیلم عجیب و گیج‌کننده شود.

12- عدد پی: Pi

affiche

ماکسیمیلیان کوهن ریاضیدانی است که نگرانی‌های اجتماعی و اعتقاد به قدرت علمی‌اش، بار سنگینی بر دوش وی شده است. او درصدد است فرمولی ریاضی برای الگوی جهان بیاید و در همین حین هم قربانی نقشه‌های دو آدمکش اجیر شده توسط بانکدارهای وال‌استریت می‌شود که مشتاقند از الهامات و تفکرات کوهن استفاده کنند. آنچه که بعد از این در متا-تریلر سیاه و سفید دارن آرنوفسکی اتفاق می‌افتد، روایتگر یک سقوط توهم برانگیز است. با یک موسیقی متن وهم‌آور و ترسناک که تماشاگر را عذاب می‌دهد و صدای اعماق روح و روان مردی است که به خاطر تلاش برای رسیدن به قدرت، به جنون کشیده می‌شود.

11- آثار دیوید لینچ: The Oeuvre Of David Lynch

eraserhead

خیلی سخت است که بخواهیم از بین فیلم‌های دیوید لینچ، پیچیده‌ترین و دیوانه‌وارترین‌شان را انتخاب کنیم. پشت همه آثار لینچ یک جور دیوانگی ژرف و عمیق کمین کرده است. از eraserhead (محصول سال ۱۹۷۷ و اولین فیلم به نمایش درآمده لینچ) بگیرید تا مخمل آبی و اپیزودهای کوتاه سریال تلویزیونی twin peaks و خلاصه همه آثارش راهی بودند به سوی بزرگراه گمشده و جاده مالهالند و حتی امپراتوری داخلی.

شخصیت‌های فیلم‌های لینچ به نوعی در حاشیه حقیقت قرار دارند. به این معنی که به نظر می‌رسد واقعی هستند و بعد از درگاهی وارد ورودی دیگری می‌شوند و درنهایت وارد دنیای رؤیا و خیال و وهم و ارواح می‌شوند که گاهی آن‌قدر دنیای مغشوشی است که گویا هیپنوتیزم شده‌اند. اگرچه لینچ موسسه‌ای را راه اندازی کرده و اداره می‌کند که طرفدار نوعی مدیتیشن خیلی محبوب و رایج است اما در دید بصری او، آرامش و ثبات و پایداری جایگاه مهمی ندارند. زیر آن لایه نازک درخشنده و زیبا در فیلم‌های وی، یک تاریکی ژرف و بی‌پایان و ترسناک دیده می‌شود. چیزی که به‌نظر می‌رسد لینچ هربار تلاش می‌کند تا آن را به روشنایی برساند.

10- باشگاه مشت‌زنی: Fight Club

fightclub poster

فیلم باشگاه مشت‌زنی اقتباسی است از رمانی به همین نام، نوشته چاک پالاهنیوک. فیلم و رمان داستان یک کارمند منضبط و خیلی خشک است که اد نورتون نقشش را ایفا می‌کند. این مرد عضو یک باشگاه مشت‌زنی زیرزمینی می‌شود که رئیسش مردی به نام تایلور داردن (با بازی برد پیت) است.

بیشتر زمان فیلم از ابتدا تا آخر به رابطه بین داردن و نورتون و مبارزات‌شان با هم می‌گذرد و درست اواخر فیلم است که نورتون می‌فهمد اصلاً تایلور وجود خارجی ندارد. نورتون اسلحه را بر می‌دارد و مستقیم به‌صورت خودش شلیک می‌کند تا این رفیق خیالی یعنی تایلور را بکشد. راستی انگیزه نورتون برای مشت‌زنی هم دختری است که دوست دارد و نقشش را هلنا بونهام کارتر بازی می‌کند که همین هم به خودی خود عجیب است چون کارگردان این فیلم که تیم برتون نیست!

9- برزیل: Brazil

brazil poster

برزیل تری گیلیام را چیزی حدود سه بار دیدم و راستش هنوز هم مطمئن نیستم که واقعاً در فیلم چه اتفاقی می‌افتد. چیزی درباره آینده‌ای ترسناک و سیاه؟ مردی به‌نام سام لوری که یک کارمند دون‌پایه دولت است و رویاهای دور و درازی دارد استخدام می‌شود تا درباره تصادفی تحقیق کند که منجر به زندانی شدن و مرگ یک شهروند معمولی به نام آرچیبالد باتل شده است. اشتباهی که در سیستم بوروکراسی رخ داده و به جای تروریست اصلی یعنی آرچیبالد تاتل (با بازی رابرت دنیرو) یک شهروند بی‌گناه قربانی شده است.

آیا واقعاً داستان همین است؟ هیچ ایده‌ای ندارم. تروریست همچنین تعمیرکار کولر هم هست که زمانی به سام کمک کرده و کولرش را تعمیر کرده است. آدم‌های زیادی دستگیر می‌شوند، بقیه در طول یک مراسم خاکسپاری داخل یک تابوت بی‌انتها می‌افتند. بعد از این دیگر همه چیز خیلی عجیب و غریب می‌شود. آیا برزیل یک فیلم واقعی است یا همه داستان فقط در ذهن شخصیت اصلی قصه، لوری، می‌گذرد و وهم و خیالی بیش نیست؟ تصورات کسی که از نظر پزشکی بیمار روانی است. چه کسی واقعیت را می‌داند؟

8- پرسونا: Persona

persona

کارگردان اسطوره‌ای سوئدی، اینگمار برگمان، در خاطراتش درباره پرسونا گفته: در این فیلم من تا جایی که می‌شد و امکانش وجود داشت جلو رفتم. من در این فیلم اسراری را نشان دادم که با کلمات قابل بیان نیستند و فقط از طریق سینما قابل کشف بودند. یک اثر مینی‌مالیستی درباره یک زن بازیگر که ناگهان تصمیم به سکوت می‌گیرد و دیگر حرفی نمی‌زند و پرستاری که برای نگهداری او می‌آید و هر دو در یک خانه روستایی کنار دریا زندگی می‌کنند.

پرسونا با یک مقدمه آغاز می‌شود. پرده سینما تصاویر کوتاهی را نشان می‌دهد که شامل تصاویری از مصلوب شدن، کارتون، عقرب و رطیل، گوسفندانی که ذبح می‌شوند، کودکانی در لباس‌های جشن هالووین و سرانجام یک پسربچه لاغر است که در بیمارستانی از خواب بلند می‌شود. چیزی که بعد از آن می‌بینیم درامی در سه پرده است که درباره مفاهیمی چون هویت، فقدان و خاطرات صحبت می‌کند. فیلمی که روی کارگردانان بسیاری از وودی آلن گرفته تا دیوید لینچ تأثیر گذاشته است.

7- بلید رانر: Blade Runner

blade runner poster

اواخر سال ۱۹۸۱، ریدلی اسکات کارگردان به فیلیپ کی.دیک اولین نماهای بلید رانر را نشان داد. دیک که نویسنده کتاب رویاهای آدم مکانیکی از یک گوسفند الکترونیکی بود، کتابی که درواقع بلید رانر اقتباسی از آن است، گفت: تماشاگر لااقل باید پنج بار این فیلم را ببیند تا بتواند اطلاعاتی را که فیلم به وی می‌دهد تجزیه و تحلیل کند و کنار هم قرارشان دهد. یک متن شبیه آثار غنی و سیاه ریموند چندلر و تصویرگر آینده‌ای ترسناک و سیاه. بلید رانر داستان کارآگاهی را تعریف می‌کند که دنبال آدم‌های مکانیکی راه می‌افتد که از محدوده‌شان خارج شده‌اند و به زمین راه پیدا کرده‌اند. مانند همه شاهکارهای علمی-تخیلی، بلید رانر هم یک سؤال بزرگ مطرح می‌کند: همه اینها، این تکنولوژی و پیشرفت‌ها برای نوع بشر چه معنی خواهد داشت؟ و سؤالات جزئی‌تری مانند اینکه بالاخره هریسون فورد یک روبات است یا نه؟!

بلید رانر اوایل سال ۱۹۸۲ به نمایش درآمد و تماشاگران را چنان گیج کرد که استودیو مجبور شد یک صدای راوی به فیلم اضافه کند و پایان آن را هم تغییر دهد و از نماهایی از فیلم درخشش استنلی کوبریک استفاده کند. تا به امروز هفت نسخه متفاوت از فیلم به نمایش درآمده است و اگر این دلیلی بر گیج‌کننده بودن فیلم نیست، ما دلیل دیگری برایش پیدا نمی‌کنیم.

6- شماره بیست و سه: The Number ۲۳

the number 23

والتر اسپارو به همراه همسرش آگاتا و فرزندش رابین زندگی معمولی و خوبی را می گذارنند تا اینکه یک روز آگاتا کتابی به اسم شماره ۲۳ را از یک کتاب فروشی دست دوم خریداری کرده و به والتر هدیه می‌دهد. داستان کتاب درباره یک کاراگاه خصوصی به اسم فینگرلینگ است که عدد ۲۳ ذهنش را به شدت مشغول کرده و هرجا می‌رود این عدد را می‌بیند. والتر شروع به خواندن کتاب کرده و پس از اتمام آن احساس عجیبی نسبت به فینگر پیدا می‌کند. او هم مانند او عدد ۲۳ را همه جا جلوی چشمش می‌بیند و در ادامه به این نتیجه می‌رسد که این عدد با سرنوشتش به نوعی گره خورده است و برای حل این مشکل به یک روانپزشک مراجعه می‌کند اما او نیز هیچ کمکی به او نمی‌کند و اوضاع با تصور برخی صحنه‌های قتل عجیب و غریب توسط او وخیم‌تر می‌شود.

5- دنی دارکو: Donnie Darko

donnie darko poster

در سال ۱۹۸۸ نوجوانی به نام دنی دارکو شبی که در خواب از خانه‌شان خارج می‌شود یک موجود بیگانه را ملاقات می‌کند که یک دیو خرگوش مانند به اسم فرانک است. این موجود به وی می‌گوید که دنیا ۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه دیگر به پایان خواهد رسید. ملاقات با فرانک در این شب باعث می‌شود او از یک مرگ مهلک نجات یابد، حادثه‌ای عجیب، افتادن موتور هواپیما از آسمان بر روی اتاق خواب دنی، او اجازه می‌یابد تا زمان پایان حیات به زندگی ادامه دهد. همچنان که دنی می‌کوشد تا بفهمد چرا زنده مانده است این موجود شیطانی، فرانک نیز به نفوذ در ذهن او ادامه می‌دهد و باعث می‌شود که او مرتکب اعمال ناخواسته و خلافکارانه‌ای شود.

4- ذهن زیبا: A Beautiful Mind

a beautiful mind poster

ریاضی دان برجسته از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به سمت استادی برگزیده می‌شود. او توانایی خارق العاده ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با آلیشیا به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می‌دهد تا اینکه ظاهراً ویلیام پارچر مأمور سیا به سراغش می‌رود و از او می‌خواهد با توجه به استعداد بی نظیرش در زمینه فعالیتهای رمز شکنی به سیا کمک کند.

3- چشمان کاملاً بسته: Eyes Wide Shut

eyes wide shut

دکتر ویلیام هارفورد به همراه همسر زیبایش آلیس در یک مهمانی کریسمس شرکت می‌کنند. ویلیام که در مهمانی سرگرم گفتگو با دو دختر مدل است متوجه می‌شود مردی قصد دارد با آلیس که مست کرده ارتباط برقرار کند. شب بعد آلیس در مورد فانتزی‌های سکسی خود که با یک مرد غریبه دارد صحبت می‌کند، حرف می زند و این باعث می‌شود بین آن دو مشاجره به وجود آمده و ویلیام از خانه خارج شود. ویلیام تصمیم می‌گیرد تلافی کرده و با زن دیگری ارتباط برقرار کند و در این حین یکی از دوستان قدیمی‌اش را که پیانیست است در یک کلوپ شبانه ملاقات می‌کند و اطلاعاتی در مورد یک گروه مخفی سکسی از او می‌گیرد. ویلیام تصمیم می‌گیرد به محل آن گروه برود و پس از حضور در آنجا با حوادث عجیبی مواجه می‌شود و به‌زودی در می‌یابد خطری او و خانواده‌اش را تهدید می‌کند.

2- ماتریکس: Matrix

the matrix film poster

یک هکر کامپیوتری با نام Neo در سال ۱۹۹۹ با فردی اسرارآمیز به نام Morphesus برخورد می‌کند و توسط او در می‌یابد که تمام زندگی روی زمین چیزی جز یک دنیای شبیه سازی شده به نام ماتریکس نیست که توسط یک سیستم خودکار فوق هوشمند کنترل می‌شود و هدف از آن، آرام کردن انسانها است در حالیکه از ماهیت زندگی بشری برای ایجاد سلطه ماتریکس بر دنیای واقعی استفاده می‌شود. در واقع کامپیوترهای هوشمند یک دنیای مجازی از زندگی در قرن بیستم ساخته‌اند تا انسانها را راضی نگه دارند در حالیکه از انسان‌ها به‌عنوان منبع انرژی برای دستیابی به سلطه کامل استفاده می‌کنند. Morphesus او را به دنیای واقعی که در واقع ۲۰۰ سال بعد است، می‌برد و Neo به Morpheus و افرادش می‌پیوندد تا ماتریکس را از بین ببرند.

1- چشمه: The Fountain

fountain

در قرن شانزدهم یک قهرمان به نام Tomas سفری را آغاز می‌کند تا درخت زندگی را پیدا کند تا به وسیله آن زندگی Isabel ملکه اسپانیا را که توسط کلیسا به اعدام محکوم شده است نجات دهد. در زمان حال دکتر Thomas Creo سرسختانه به دنبال راهی است تا همسرش Izzy را که به دلیل سرطان در حال مرگ است نجات دهد تا او بتواند رمانش را به پایان برساند. در قرن بیست و ششم مردی تنها با سفینه فضایی‌اش همراه با درخت زندگی سفر می‌کند تا ستاره‌ای که در حال مرگ است را نجات دهد.

منبع فارسیسیمرغ

منبع خارجیListverseTime

امیر

امیر

من امیر هستم، موسس این سایت. ۳۰ سال سن دارم و از سال ۲۰۱۰ به صورت حرفه‌ای به فعالیت‌های مربوط به وبمستری می‌پردازم. در حال حاضر به طراحی و بهینه‌سازی سایت‌های وردپرسی مشغولم. امیدوارم از مطالب لذت ببرید، منتظر خوندن نظراتتون هستم.

b2
316 نظرات
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments
شهرزاد
شهرزاد
۲۴ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷:۵۶

سلام من بچه بودم یه یلمی دیدم نمیتونم الان پیداش کنم.در مورد این بود که یه سری مثه دکتر روی مغز آدما دستکاری میکردن یا یه چیزی ازش برمیداشتن بعدش اون آدما مثه دیوونه ها میشدن. یه مرده هم خیلی تلاش میکنه زنشو نجات بده اما آخر اینکارو با زنش میکنن

فاطمه
فاطمه
۱۱ دی ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸

سلام ببخشید من یه فیلمی تو بچگیم دیدم خیلی وقته دنبال اسمشم میشه کمکم کنید. فیلم سینمایی خارجی تو تلویزیون ایران پخش شد. یه آقایی بود به نظرم توی محل کارش حالا یا تو آزمایشگاه که کارای روزمرشو که انجام می‌داد میومد سره یه کمد و درش رو باز می‌کرد ویه سری موجودات کوچیک تو اون زندگی میکردن،ودنیاشون اونجا بود و هیچوقت اونا رو آزاد نمی‌کرد. و آخرش هم معلوم شد که ما هم در یه کمد بزرگتریم که دسته یه موجودات خیلی بزرگه

...
...
۱۹ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۳۴
Reply to  فاطمه

اسم فیلم مور مور بود

مهری
مهری
۳ مرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۳۴

سلام من یک فیلم رو چند دقیقه اولشو دیدم ولی اسمشو نمیدونم میخام کاملشو ببینم .
موضوع فیلم در مورد انسان‌هایی بود ک در زمان قدیم زندگی میکردن و همه شهر مرد بودن و قادر بودن افکار همدیگه رو بصورت پژواک بخونن ولی یک روز یک دختر اومد تو شهر ک پژواک نداشت .
تا همین اندازه دیدم . آیا اسم این فیلم رو میدونید؟

الیاسs
الیاسs
۴ مرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۴۹
Reply to  مهری

Chaos Walking‎ ( آشوب مداوم )
واسه یکبار تماشا کردن و سرگرم شدن خوبه بیشتر از اون ارزش نداره

علی
علی
۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۵۷

سلام من یه فیلم دیدم بچگی اسمشو یادم نمیاد داستانش این بود که یه سری بچه که همشون دارای قدرت عجیبی بودن میرن پیش یه آدمی اونجا یه سریشون به عنوان یه گروه انتخاب میشن حالا درست یادم نیس هر کدوم چه قدرتی داشتن یکیشون انگار میتونست ادامسو خیلی باد کنه(مطمئن نیستم) اخرشم یادمه سرپرست همین بچه ها که یه مرد بود و قدرت عجیبشم این بود که خیلی تند میدوید تو آخرین صحنه فیلم با دشمنش که انگار داداششم بود و چشماش قرمز بود میجنگید(فکر کنم انقدر تند دورش دویید که یه گردباد دورش درست شد)بعد این اتفاقم داداش… بیشتر بخوانید »

احمد محمودی
احمد محمودی
۱۶ تیر ۱۴۰۰ ۱۸:۱۳
Reply to  علی

اسم فیلم zoom

علی
علی
۱۹ تیر ۱۴۰۰ ۲۲:۴۳

خیلی ممنون داداش :bigsmile:

Sadra
Sadra
۶ فروردین ۱۴۰۰ ۰۳:۱۱

درود امیر جان موفق هستی و خواهی بود

b1