روز جهانی کتاب در نوزدهمین سالش در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا به منظور بزرگداشت لذتهای کتابخوانی جشن گرفته میشود.
اما کتابخوانی صرفاً جنبهٔ لذت ندارد؛ کتابها قدرت دارند، عمیقاً ما را لمس میکنند، چشمانمان را به روی ناعدالتیها باز میکنند و بعضی وقتها حتی کاتالیزوری برای تغییر جامعه هستند.
برای گرامیداشت روز جهانی کتاب، ما نگاهی به رمانهایی انداختیم که جامعه را تغییر دادهاند.
9- کلبهٔ عمو تام اثر هریت بیچراستو
«پس اینطور شما بانوی کوچک کتابی نوشتید که این جنگ بزرگ را به راه انداخت» . این جملهٔ احوالپرسی آبراهام لینکلن در ۱۸۶۲ از هریت بیچراستو هنگام ملاقات با او بود، این ملاقات درست ده سال بعد از آن اتفاق افتاد که او کتاب کلبهٔ عمو تام، دومین کتاب پرفروش قرن نوزدهم بعد از انجیل را نوشت.
داستان کلبهٔ عمو تام (یک بردهٔ آفریقایی-آمریکایی) وحشت از بردهداری را برای نخستین بار به توجه عموم از طریق مطالعهٔ شخصی افراد جامعه رسانید و غوغا بهراه انداخت.
این رمان نهضت الغای بردهداری را در شمال آمریکا گستردهتر کرد، تنشها با بردهداران جنوب آمریکا را افزایش داد و همانطور که لینکلن اشاره کرد، حتی باعث راه انداختن جنگ داخلی در کشور شد.
8- جنگل اثر آپتون سینکلار
در ۱۹۰۶، آپتون سینکلار، روزنامهنگار افشاگر در رمانی، شرایط سخت کاری، فقر مفرط و استثماری را به تصویر کشید که کارگران مهاجر صنعت بستهبندی گوشت شیکاگو با آنها مواجه بودند.
اگر چه این کتاب برای روشن کردن وضعیت اسفناک قشر محروم کارگر و فساد عمیق صاحبان قدرت نوشته شدهاست، موجب اعتراض عموم به بهداشت غذایی نیز شد. گلایهٔ معروف سینکلر این است: «من قلب آنها را نشانه گرفتم ولی اتفاقی تیرم به شکمشان خورد».
این رمان یکی از پر نفوذترین رمانهای آمریکایی به لحاظ سیاسی در قرن گذشته بود.
تئودور روزولت، رییس جمهور وقت، پس از خواندن رمان جنگل خواستار بررسی صنعت بستهبندی گوشت شیکاگو شد. در عرض یک سال، قانون بازرسی گوشت، همراه قانون غذا و داروی خالص، وضع شد که بعدها راه را برای سازمان غذا و دارو هموار کرد.
7- در جبههٔ غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک
در جبههٔ غرب خبری نیست، یکی از بهترین رمانهای ضد جنگ است که ترس از سنگرهای خندق مانندِ جنگ جهانی اول را از دید یک سرباز جوان آلمانی نشان میدهد.
این کتاب که به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده و فیلم مشهور هالیوودی در ۱۹۳۰ بر طبق آن ساختهشدهاست، برای نسلی صحبت میکند که به گفتهٔ رمارک، « از خمپاره جان سالم به در بردند اما به هر روی در اثر جنگ تباه شدند».
این رمان، به بیهودگی جنگ میپردازد و اغلب از سوی هموطنان رمارک که احساس میکردند این رمان تلاشهای جنگ آلمان را کوچک شمرده، هم تحسین و هم انتقادهای تند را همزمان برانگیخته است. این رمان جزو کتابهای ممنوعه بود و توسط نازیها در ملأ عام سوزانده شد.
6- همه چیز فرو میپاشد اثر چینوآ آچه به
شاید بهترین رمان از رماننویس، شاعر و نویسندهٔ نیجریهای به نام چینوآ آچه به، است که جامعهای را توصیف میکند که در نتیجهٔ ورود مبلغان مسیحیت از هم پاشیده شدهاست.
این رمان که در ۱۹۵۸ نوشته شدهاست در بیش از ۱۰ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رفتهاست و در ۵۰ زبان مختلف چاپ شدهاست. این رمان هنوز به عنوان نمونهای از نفوذ استعمارگری بر فرهنگ و هویت آفریقایی به شکل گستردهای خوانده و مطالعه میشود.
5- خیرخواهان ژنده پوش اثر رابرت ترسل
این رمان سوسیالیستی مناظرهای رابرت ترسل که در ۱۹۱۴ نوشته شدهاست دربارهٔ گروهی از مردان شریف است که توسط سرمایهداران پولپرست استثمار میشوند و برپایهٔ بیعدالتی است که طبقهٔ کارگر در انگلستان در دورهٔ ادورادها با آن مواجه بودند.
کارگران «خیرخواه» هستند زیرا از آنها به دستمزد ناچیزی بیگاری میکشند و ارزش کاریشان را به کارفرمایانشان میبخشند.
این رمان بخش جداییناپذیر انگیزشی برای اصلاح اجتماعی در آغاز قرن گذشته است.
4- خوشه های خشم اثر جان اشتاین بک
این اثر کلاسیک که در ۱۹۳۹ منتشر شدهاست سفر خانوادهای تنگدست اهل اوکلاهاما به سمت غرب از بزرگراه روت ۶۶ را روایت میکند.
این رمان که بلافاصله پرفروش شد، به فقر تکاندهندهٔ دورهٔ رکود بزرگ و فلاکت صدها هزار مهاجر میپردازد که برای یافتن کار به کالیفرنیا سفر میکنند.
این کتاب توقیف شد و در چندجا از جمله کرن کانتی واقع در کالیفرنیا، جایی که سفر خانواده جود پایان یافت، به آتش کشیده شد.
3- ۱۹۸۴ اثر جرج اورول
اثر ضد آرمانشهر جرج اورول دربارهٔ زندگی زیر سلطهٔ نظام تمامیتخواه، الهام گرفته از ژانرهای فرعی کتابهایی از جمله رمان پرتقال کوکی اثر آنتونی بورخس است که آینده را کابوسی بدون آزادی و حقوق تجسم میکند.
اصطلاحات برگرفته از رمان ۱۹۸۴، از جمله «برادر بزرگ»، «دوگانه باوری» و «بزه فکری» هنوز هم امروزه به طور معمول استفاده میشوند. این رمان یادآور تلخ اهمیت آزادی اندیشه و بیان است.
2- کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی
«شما هیچوقت یک فرد را درک نمیکنید تازمانیکه همه چیز را از دیدگاه او ببینید... تازمانیکه در پوست او بروید و خودتان را جای او بگذارید».
حرفهای اتیکاس فینچ در داستان ۱۹۶۰ هارپرلی دربارهٔ نابرابری نژادی در آلاباما در دههٔ ۱۹۳۰ همچنان در سراسر دنیا در میان خوانندگان طنینانداز است. این کتاب اثری مانگار در بین چند نسل بود و درس ارزشمندی در خصوص نگاه کردن به دنیا از چشمان فرد دیگر آموخت.
1- معشوق اثر تونی موریسون
بنا به نقل قولها، تونی موریسون قبل از نوشتن حتی یک کلمه از این رمان که برندهٔ جایزهٔ پولتیزر شد، سه سال تمام را به فکر کردن دربارهٔ آن سپری کرد.
رمان معشوق، که به میراث بردهداری میپردازد، از سوی نیویورک تایمز بهترین اثر داستانی آمریکایی در ۲۵ سال گذشته شناختهشد.
این رمان الهامگرفته از داستان بردهای فراری است که وقتی اربابان قبلیاش در تعقیب او بود، دخترش را به جای تسلیم به آنها، میکشد.
کتاب های ذهن درستکار و دنیای قشنگ نو هم کتاب های خوبیه مخصوصا واسه الانِ ما
سرگذشت ندیمه رو فراموش نکنین
که از همشون هم جذاب تره و هم نزدیک تر به شرایط ای.ران
عالی بود آقای جعفری