در این مطلب از عجیبترین قصد داریم به بررسی ۱۰ حیوان منقرض شده و در حال انقراض حیاتوحش ایران بپردازیم. برای آشنایی با این حیوانات این مطلب را از دست ندهید.
10- شیر ایرانی (گونهای منقرض شده)
شیر از نیرومندترین و مشهورترین پستانداران ایران و جهان، مدتی است که نسلش در سرزمین ایران از میان رفته است. با امید به اینکه با هوشیاری و آگاهی نگذاریم که چنین سرنوشتی برای سایر گونههای جانوری ایران رقم زده شود در این بخش از سایت عجیبترین یادی از شیر از دست رفته ایرانی خواهیم داشت.
موها کوتاه، رنگ بدن زرد و بدون لکه یا نوارهای راه راه است. شیر نریال نسبتاً کوتاهی (در مقایسه با زیر گونه آفریقایی) با موهای سیاه و زرد دارد. دم شیر ایرانی بلند با دستهای از موهای سیاه در انتهای آن است. اندازه طول سر و تنه ۱۵۰ تا ۱۹۰ سانتی متر، دم در حدود ۱۰۰ سانتی متر و وزن آن ۱۵۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم میباشد.
مناطق جنگلی، بوته زارها و علفزارهای نزدیک به آب واقع در نواحی جنوب زاگرس و خوزستان زیستگاه شیر ایرانی بوده است. در گذشته پراکندگی وسیعی در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران، از جنگلهای اطراف رودخانه کرخه، دز، کازرون به طرف مسجد سلیمان، رامهرمز، بوشهر، کازرون تا دشت ارژن واقع در غرب شیراز است.
شیرها از نظر ویژگی فیزیکی و رفتاری شباهت زیادی به سایر گربهسانان دارند؛ سر کوچک، پوزه کوتاه، گوشهای نسبتاً کوچک و چشمهای درشت از جمله این ویژگیها هستند. دستها پنج انگشت و پاها چهار انگشت دارند که به ناخنهای بلند و تیزی ختم میشوند. بالشتکهای کف دست و پا به آنها کمک میکند که به آرامی به طعمه خود نزدیک شوند. سبیلها به عصب ارتباط دارند و برای عبور از زیر یا کنار مواقع بهویژه در شب اهمیت دارند.
آنها حیواناتی شب گرد هستند و از حس بویایی قوی برخوردارند. حس شنوائی آنها بسیار قوی ولی حس بویائی متوسطی دارند به همین دلیل بر خلاف سگسانان کمتر بهواسطه بوئیدن طعمه خود را تعقیب میکنند.
شیرها طعمه خود را از طریق کمین کردن در مسیر پستانداران و پرش ناگهانی و دویدن صید میکنند. شیرها بهصورت اجتماعی زندگی میکنند و قلمرو خود را بهوسیله ادرار، مدفوع و خراشیدن درختان متمایز میکنند. در فصل جفتگیری، نر و ماده در کنار هم دیده میشوند و در باغوحش جفتگیری شیر با ببر و شیر ماده با پلنگ نر نیز به ندرت دیده شده است.
تا سال ۱۳۲۲، دستههای ۲ تا ۵ تایی شیر ایرانی در بیشهزارهای جنوب شوش دیده میشده است. ولی از سال ۱۳۲۱ خورشیدی که آخرین شیر ایرانی در شمال غربی دزفول شکار شده است، اطلاعات دیگری مبنی بر مشاهده این حیوانات ثبت نشده است.
اگر چه بهواسطه شکار، طعمههای مسموم، قطع درختان جنگلی و… اکثر زیستگاههای طبیعی شیر ایرانی در ایران از میان رفته است اما زیرگونهای از آن همچنان در قرق جنگلی «گیر» در شمالغربی هندوستان به حیات خود ادامه میدهد.
متاسفانه شیر ایرانی که نقش آن زمانی نماد هویت ملی و زینتبخش پرچم کشور ایران بوده است امروز چنان از سوی ایرانیان با بیمهری مواجه شده است که علاقهمندان شیر در هندوستان به خود اجازه دادهاند تا نام علمی شیر ایرانی را از Panthera Leo Persica به شیر هندی Panthera Leo Indiaca تغییر دهند.
9- ببر ایرانی (ببر مازندران)
ببر ایرانی یا ببر مازندران در جنگلهای مازندران میزیسته که امروزه نابود شده است. آخرین ببر که در مازندران به آن شیر سرخ میگفتند در سال ۱۳۳۸ در جنگل گلستان٬ در منطقه گرگان٬ به دست یک شکارچی محلی شکار شد.
از ببر مازندران تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست بهجا مانده است. عکسها و پوستها نشان میدهند که رنگ ببر مازندران از ببر بنگال روشنتر٬ و تا اندازهای نارنجی مایل به قرمز و نوارهای عرضی آن باریکتر و منظمتر و به تعداد بیشتر بوده است.
موهای بدن ببر مازندران بلندتر و پرپشتتر از ببر بنگال و کوتاهتر از ببر سیبری و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده است. ببر مازندران مرال٬ گراز٬ شوکا٬ خرگوش٬ پرندگان٬ خزندگان، گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا٬ گاو و گاومیش اهلی شکار میکرد. شکار بی رویه٬ خشک کردن نیزارها و مردابها برای کشاورزی٬ باغداری و خانهسازی٬ از میان رفتن جنگلهای جلگهای سبب نابودی نسل ببر در ایران شده است.
8- یوزپلنگ ایران (در حال انقراض)
طبق گفته کارشناسان یوز ایرانی که جزو تیرهای خاص از یوزپلنگ در غرب آسیاست رو به انقراض میباشد به طوری که طبق نظریه کارشناسان محیط زیست تخمین زده میشود کمتر از ۶۰ قلاده یوز ایرانی در تمام ایران زیست کند.
برای کسب آمار دقیقی از تعداد این نوع جانور نایاب دوربینهایی در محلهایی که احتمال حضور این جانور وحشی میرود کار گذاشته شده تا آمارگیری دقیقتری صورت گیرد.
7- پلنگ ایرانی (خطر انقراض)
هنگامی که نام پلنگ ایران (Persian Leopard) برده میشود منظور زیرگونه Panthera pardus saxicolor است. اعتبار این زیرگونه در سالهای اخیر تأیید شده است. اعضای این زیرگونه عمدتاً در ایران به سر میبرند اما در کپهداغ و ترکمنستان، قفقاز، تاجیکستان، ازبکستان، ارمنستان، بخشی از ترکیه، افغانستان و شاید کردستان عراق نیز حضور دارند.
البته دامنه پراکنش کامل آن را به طور دقیق نمیدانیم زیرا به رغم آنکه پلنگ از بسیاری جهات جانوری مهم به شمار میآید، متاسفانه اطلاعات لازم درباره پراکندگی و تغییرات درون گونهای آن وجود ندارد.
فقط می دانیم گسترش جغرافیایی نسبتاً وسیعی دارد که ایران در مرکز آن قرار میگیرد اما محدود به ایران نمیشود. آن طور که رکوردهای شکارچیان نشان میدهد پلنگ ایران اگر بزرگترین زیرگونه نباشد یقیناً یکی از بزرگجثهترین زیرگونههای پلنگ در دنیا است.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) گاهی در فهرست سرخ خویش برای بعضی زیرگونهها رتبهای بالاتر از گونه مربوطه در نظر میگیرد، برای مثال گونه پلنگ را آسیبپذیر (vulnarable) و زیرگونه پلنگ ایرانی را در خطر انقراض (endangered) طبقهبندی میکند.
6- سیاه گوش ایران (خطر انقراض)
تنها نمونه سیاه گوش موجود در اسارت به عنوان گونهای کمیاب و در خطر انقراض و فاقد هر گونه آمار و شناسنامه علمی معتبر در ایران و تنها نمونه در دسترس و قابل مطالعه، به مثابه گنجینه یا ذخیره ژنتیکی باارزش در شرایطی غیراستاندارد در پارک ملی پردیسان تهران رها شده و مورد بیمهری مسوولان و کارشناسان حیاتوحش قرار گرفته است و در صورتی که بیتوجهی نسبت به حفظ و مطالعه این گونه ادامه یابد، آیندهای نامعلوم و به دنبال آن نابودی در انتظار این گونه خواهد بود.
سیاه گوش یا لینکس با نام علمی Euracian lynx از راسته گوشتخواران و در زمره ۴ گربهسان کوچک ایرانی است و دست و پایی بلند و دمی بسیار کوتاه با نوک پهن و سیاه رنگ و یک دسته مو به طول ۴ سانتی متر روی گوشها دارد که به دلیل داشتن جثهای بزرگ و خالهای روی بدنش، معمولاً با پلنگ اشتباه گرفته میشود.
غذای مورد علاقه آن معمولاً بچههای گراز، شوکا، مرال و پستانداران کوچک است. این گونه به صورت انفرادی زندگی میکند و به دلیل روزگرد بودن، برخلاف دیگر گربهسانان شبگرد، بیشتر در معرض تهدید و خطر قرار دارد. پراکندگی آن در ایران، در مناطقی از آذربایجان شرقی و غربی شروع میشود و تا نواحی زنجان، قزوین و جنوب گرگان ادامه مییابد.
حضور سیاه گوش در این مناطق بر اساس مشاهدات تصادفی محیطبانان و یا گزارشهای ثبت شده است و تا به حال مطالعات علمی و دقیقی از سوی کارشناسان چه خارجی و چه ایرانی روی این گوشتخوار ایرانی صورت نگرفته است.
کارشناسان حیاتوحش و مدیر طرح بینالمللی یوز ایرانی، درباره اطلاعات موجود در زمینه سیاه گوش میگوید: این اطلاعات به صورت پراکنده و از طریق گزارشهای مشکوک مردمی حاصل شده است و هیچ کار کارشناسی و علمیای درباره مطالعات رفتاری، ژنتیکی و پراکندگی این حیوان که با گونههای مشابه خود در آمریکای شمالی و اروپا متفاوت است، صورت نپذیرفته است و تنها به بررسیهای مختصر روی پوست تاکسیدرمی شده این گونه در یک یا ۲ موزه اکتفا شده است.
انجام نشدن مطالعات تحقیقی و طرحهای پژوهشی در خصوص این گونه، در حالی ادامه مییابد که زیستگاه این حیوان به دلیل مدیریت ناصحیح حفاظتی و پیشروی مناطق مسکونی و کشاورزی در حال تخریب است و طعمههای قابل تغذیه آن نیز به واسطه این تخریبها و شکارهای بی رویه کاهش یافته است.
به طوری که پس از گذشت زمانی نه چندان دور، نام این گونه نیز همانند ببر و شیر ایرانی در فهرست حیوانات منقرض شده قرار خواهد گرفت، بدون این که حتی مطالعهای روی آن صورت گرفته باشد!
5- گربه پالاس (خطر انقراض)
نام این گربه نیز در لیست قرمز انقراض قرار گرفته است.
به نسبت جثهاش از تمام گربههای دیگر موهای بلندتر و پرپشتتری دارد. به اندازه یک گربه اهلی اما از آن پرتر و دست و پاهایش کوتاهتر است. رنگ بدن خاکستری روشن که ممکن است به زردی یا قرمزی بزند. نوک موها سفید است که به آن ظاهری یخ زده میدهد. روی گونههای موهای بلند و دو نوار تیره واضح دارد. دارای سری گرد و پهن با گوشهای خوابیده و کوچک در بیشترین فاصله از هم است. روی پیشانی خالهای نامنظم دارد.
در نیمه انتهایی پشت و روی پاها چندین نوار عرضی تیره دارد. چشمها کاملاً رو به جلو هستند که نشان میدهد برای شکار وابسته به بینایی است و همین ظاهری جغدمانند به آن میدهد. مردمک چشمش برخلاف سایر گربههای کوچک به صورت دایرهای منقبض میشود. موی بلندش سازشی است برای زندگی در سرما و کوچک و پایین بودن گوشهایش برای آن است که در مناطق باز با پوشش گیاهی اندک کمتر دیده شود.
به راحتی از صخرهها بالا میرود. تا ارتفاع ۴۸۰۰ متری دیده شده و به ندرت در نواحی جلگهای حضور مییابد. تک زی و شب گرد است اما به هنگام غروب و صبح زود نیز فعال است. روزها میخوابد و نقش و نگار و رنگبندی اش اجازه میدهد که به آسانی با محیط اطرافش یکی شود. زیرگونه ایرانی آن در تهدید است. در ایران تاکنون از مشهد و سرخس و خوش ییلاق شاهرود و نیز سواحل رود ارس در آذربایجان غربی گزارش شده است.
4- گوزن زرد ایرانی (خطر انقراض)
خطر انقراض نسل گوزن زرد ایرانی، دوستداران محیط زیست و حیاتوحش را بهشدت نگران کرده است. شوری آب جزیره اشک دریاچه ارومیه، پساب سمی شرکتهای نفتی در چغازنبیل، تخریب زیستگاهها در دشت ارژن و زبالههای شهری و بیمارستانی بابل، از مهمترین دلایل در خطر انقراض قرار گرفتن نسل گوزن زرد ایرانی به شمار میرود. گوزن زرد ایرانی شاخهای بلند و پهن، ۱۵۰ تا ۲۴۰ سانتیمتر بدن و ۱۶ تا ۲۰ سانتیمتر دم دارد.
3- روباه بلانفوردیا شاه روباه (در آستانه انقراض)
کمی از روباه قرمز (معمولی) کوچکتر، در صورت دو نوار سیاه و بسیار مشخص دارد که از چشمها به طرف بینی امتداد یافتهاند. دمی بسیار بلند و پرمو که رنگ موهای انتهای آن به سفیدی دم روباه معمولی نیست. گوشها بزرگ و در قاعده بسیار پهن هستند.
رنگ پشت گوشها قهوهای مایل به خاکستری است. موهای بدن انبوهند، رنگ موهای پشت خاکستری-نقره ای با سایه قهوهای، در ناحیه ستون مهرهها کاملاً قهوهای و روی دم سیاه. زیستگاهش استپهای کوهستانی و مناطق نیمه بیابانیست. در ایران در مناطق شرق خراسان، کرمان، فارس، رباط پشت بادام یزدو اصفهان مشاهده شده است. و پراکنش جهانی آن بلوچستان پاکستان، افغانستان، ترکمنستان.
عادات این حیوان احتمالاً شبیه سایر روباههاست. این روباه بسیار بازیگوش و باهوش است. میتواند مدتها باسرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود. شب فعال (nocturnal) است. و باآنکه تنها یک جفت انتخاب میکند (MONOGAMOUS) ولی تنها به شکار میرود. همه چیزخوار است. معمولاً ازحشرات و میوه ها تغذیه میکند.
وضعیت فعلی: کمیابترین روباه ایران است. بهعلت داشتن پوستی زیبا و گرانبها مورد توجه شکارچیان پوست میباشد. در سالهای اخیر نسل آن بهشدت کاهش یافته وخطر انقراض نسل آن را تهدید میکند.
2- روباه کرساک یا روباه ترکمنی (خطر انقراض)
جثه آن کوچکتر ولی دست و پا بلندتر از روباه قرمز است. مشخصه اصلی این روباه دم نسبتاً کوتاهی است که برخلاف سایر گونهها به زمین نمیرسد. رنگ موهای انتهائی دم برخلاف روباه معمولی و روباه شنی، قهوهای تیره یا سیاه است. گوشها نسبتاً کوچکند و رنگ پشت آنها دارچینی روشن است. در فصل زمستان موها بسیار بلند و بهرنگ خاکستری متمایل به سفید است بهطوری که فقط نوک گوشها دیده میشود. پوشش تابستانی کوتاه و بهرنگ نخودی متمایل به قرمز است.
زیستگاهش مناطق استپی خشک ونیمه بیابانی. معمولاً وابسته به نقطه خاصی نبوده و اکثرا در حال حرکت هستند و از لانه های سایر جانوران که در راه میبینند استفاده میکنند. در ایران فقط در نواحی ترکمن صحرا زندگی میکنند. پراکنش جهانی: ترکستان، مغولستان، افغانستان، شمال منچوری، چین تا تبت. اغلب شبگرد است.
در گروههای کوچک یا جفتجفت دیده میشود. ولی به تنهایی شکار میکند. معمولاً در لانه متروک جانورانی نظیر گورکن ساکن میشود. بسیار چابک و بازیگوش است و میتواند از درختان بالا برود در گذشته شکار آن با عقاب متداول بوده. بعضی نیز آن را بهعنوان حیوان خانگی نگهداری میکردهاند.
از جوندگان کوچک، خرگوش، خزندگان، پرندگان، قورباغه، حشرات و لاشه حیوانات تغذیه میکند. معمولاً پوست خارپشتهایی که توسط این حیوان شکار شدهاند در نزدیک لانهاش مشاهده میشود. سایر خصوصیات شبیه روباه قرمز.
به علت با ارزش بودن پوستش، شکارچیان بااستفاده از وسیله نقلیه موتوری آن را تعقیب و شکار مینمایند، به همین علت بهشدت کاهش یافته و خطر انقراض آن را تهدید میکند.
1- روباه شنی یا روباه روپل (آسیب پذیر)
کوچکتر از روباه قرمز ولی گوشها بزرگتر است. رنگ پشت گوشها برخلاف روباه قرمز سیاه نیست و معمولا بهرنگ پشت بدن یعنی زرد متمایل به نارنجی است. در دو طرف صورت دو نوار قهوهای متمایل به سیاه دیده میشود که از دو طرف چشمها به گوشه دهان امتداد یافتهاند.
رنگ موهای دم زرد متمایل به قهوهای و انتهای آن سفید است. در بین پنجههای دست وپا موهای بلندی وجود دارد که مانع فرورفتن حیوان در شن میگردد. زیستگاهش بیابانهای سنگی و زمینهای بایر، از استپها تا خارستانها و بیشهزارهای پراکنده میباشد.
در مناطق حاشیه کویر مرکزی، سیستان و بلوچستان، فارس، خوزستان، بندر عباس و جزیره قشم زندگی میکند.در شمال آفریقا، عربستان، افغانستان نیز پراکندگی دارد.
شب گرد است، معمولاً در روز دیده نمیشود، بهصورت انفرادی یا در دستههای کوچک دیده میشود.از حشرات، پستانداران کوچک، خزندگان، لاشه حیوانات، و مواد گیاهی نظیر برگ، دانههای آبدار، و صیفیجات تغذیه میکند. طول عمر در اسارت حدود ۵،۶ سال است.
بهعلت زندگی در مناطق بیابانی و دور از دسترس به نظر میرسد خطر چندانی نسل این حیوان را تهدید نمیکند. در سالهای ۱۳۵۹ و ۶۰ اکثر روباههای شنی پارک ملی کویر بهعلت نامشخصی که احتمالاً طعمههای مسموم کار گذاشته شده توسط دامداران برای کشتن گرگها بوده نابود گردیدهاند.
بیشتر حیوانات اصلا منقرض نشده بودند ما لقب منقرض رو برایشان گذاشتیم که کاری درستی نبوده از آنجایی که من اطلا دارم در گذشته ما ایرانی های طرز فکر ما یه جوری بوده که به فکر دیگران نبودیم و اینکه به فکر خودمان بودیم مثلا همین شیر ایرانی گرسنه بوده رفته توی چراگاه اون شخص و گرفته حالا یه گوسفند بوده یه گاو بوده پیش بز و… خب بخاطر همین که میترسیدند که نکنه این دوباره بیاد و حیوانات ما رو بخوره و کار شون اشتباه بوده حالا همین حیوانات بخاطر همین فرار کردن رفتند توی یه سرزمینی دیگری حالا… بیشتر بخوانید »
حیواناتی عجیب و زیبا هستند. گونه هایشان میتواند برای غذا و دارو مفید هستند. اگر آنها نباشند گیاهان و انسان ها از بین میروند… شکارچی ها برای تفریح موجودات در حال انقراض را میکشند…… کمک کنید تا حیواناتی مانند روباه گوش خفاشی و… بر اثر انقراض از بین نروند. زندگی ما به آنها بستگی دارد 🌍🌍🐗🐈🦁🐕🐩🐦🦃🦔🦇
موافقم..😔♥️
یه نر و ماده پیدا کنید دو تا کارتون قرص افزایش میل جنسی هم حال کنین تو آب بدین بخورن یه جوری تولید مثل کنن که زیادم بیاد 😂😂
دلت میاد این حیوانات را مسخره کنی
متاسفم برای وجود انسان های تباهی مثل تو
به این لیست آخوند رو هم اضافه کنید.
و ببر خاکستری
با سلام اول باید تشکر کنم که زحمت کشیدید و این مطالب رو انتشار دادید ولی چند اشتباه رخ داده که البته از آنجا که شما کارشناس حیات وحش نیستید ایرادی نیست ولی بهتر بود بیشتر تحقیق میکردید ۱- لینکس و سیاه گوش دو گونه ی متفاوت هستند و عکسی که شما منتشر کردید عکس یک وشق هست که البته لینکس درسته ولی سیاه گوش گونه ی دیگه ای هست با نام علمی کاراکال ۲- ما گونه ای به اسم گوزن زرد ایرانی نداریم که مختص ایران باشه و گوزن زرد در خیلی مناطق دیگه ی دنیا وجود داره و… بیشتر بخوانید »
دقیقا شیر ایرانی هم سال گزشته به وطن باز گشت و چند توله شیر هم به وجود آورد ونسلش دیگر منقرض نیست و دارند این شیر های ایرانی را پرورش میدهند که خیلی هم زیبا هستند
درسته باید ازشون محافظت کنیم