کما یا اغما یا کاهش هوشیاری معمولاً از علایم بیماریهای شدید میباشد. علل آن از بیماریهای عفونی مانند مننژیت، سکته مغزی، افت شدید فشار خون، کمای دیابتی، کمای اورمیک، ضربه به مغز و… متفاوت است. سطح هشیاری با مقیاس کمای گلاسکو (GCS) از پانزده تا سه ارزیابی میشود و GCS پایین بیانگر کمای عمیق بیمار میباشد. در کمای عمیق به دلیل عدم تنفس ارادی، بیمار به دستگاه تنفس مصنوعی (رسپیراتور) متصل میشود. در این مطلب با ما همراه باشید تا با ۹ تا از شگفتانگیز و جالبترین افرادی که به کما رفتند آشنا شوید.
9- دختر کوچکی که بعد از بیرون آمدن از کما آهنگ ماما میا را خواند
وقتی که Layla Towsey بعد از بیماری مننژیت به کما رفت، خانوادهاش او را بوسیدند و با او خداحافظی کردند چون دیگر انتظار نداشتند که او از کما بیرون بیاید. این باورکردنی نبود اما Layla بعد از ۳ سال از کما بیرون آمد و شروع به خواندن آهنگ ماما میا کرد. این آهنگی بود که مادرش کتی، وقتی Layla در کما بود برای او میخواند. دکترها تشخیص ادند که Layla بخاطر بیماری مننژیت B و منینگوکوکال به کما رفته است. Layla بعد از اینکه از کما بیرون آمد ۵ روز در قسمت مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد. همین که Layla از کما بیرون آمد و شروع به خواندن آهنگ ماما میا کرد تلویزیون فیلمی از مریل استریپ را پخش میکرد و او همین طور که فیلم را نگاه میکرد آهنگ میخواند. او خیلی زود توانست بدون استفاده از دستگاه نفس بکشد. تنها مشکلی که وجود داشت و خانوادهاش را نگران میکرد این بود که خونش کمی آلوده شده بود. اما این هم خیلی زود برطرف شد و Layla خیلی زود به خانه برگشت.
8- دختر ۳ سالهای که بعد از اینکه از کما بیرون آمد شروع به سیگار کشیدن و نوشیدن الکل کرد
دختر کوچک ۳ سالهای که بر اثر تصادف به کما رفته بود، بعد از به هوش آمدن معتاد به سیگار و نوشیدن الکل شد. Ya Wen بعد از تصادف شدید با یک ون، به کما رفت و بعد از بیرون آمدن از کما روزی یک بسته سیگار میکشید. والدینش میگویند که بعد از ترک بیمارستان شخصیت Ya Wen هم عوض شده. مادرش Gao میگوید که تمام کارهای دخترش مثل افراد بالغ و بزرگ شده. او یک بار دید که دخترش در دستشوئی پنهان شده و یواشکی دارد از سیگارهای پدرش میکشد. او، اول سیگارها را میدزدید اما کم کم با کارت اعتباری و از فروشگاه محلهشان سیگارها و مشروبات را میخرید. خانم Gao که اکنون در یک پناهگاه زندگی میکند، میگوید که هنوز دخترش معتاد به سیگار و مشروبات الکلی است. اخیراً نوع لباس پوشیدنش هم عوض شده. او فقط دوست دارد که لباسهای پسرانه بپوشد. به تازگی پدر Ya Wen سیگار را ترک کرده و تمام افراد فامیل و خانواده او به جایی دیگر رفتهاند. آنها میگویند که Ya Wen وقتی خانوادهاش را میبیند گریه میکند و از آنها سیگار میخواهد.
7- پسر کوچکی که بعد از بیرون آمدن از کما به مادرش گفت f*** off
مادر این پسر ۴۱ روز منتظر بود تا پسرش از کما بیرون بیاید. فقط بخاطر اینکه به او بگوید f*** off. این رمزی بود بین مادر و پسر و بیانگر این بود که همه چیز خیلی خوب است. خانم Joanne Hopkins میگوید که بعد از تصادف پسرش در بیمارستان بالای سرش بوده و منتظر شنیدن کلمهای از او. خانم هاپکینز ۳۹ ساله میگوید بعد از اینکه شنید پسرش تصادف کرده خیلی ناراحت شد و شروع به گریه کردن کرد. او خیلی سعی میکرد تا صحبت کند اما نمیتوانست حتی یک کلمه هم حرف بزند. پسر خانم هاپکینز در ماه ژوئن، در تصادف از ناحیه سر صدمه شدیدی دیده بود و گردن و کمرش هم شکسته بود. او دو سال تحت مراقبتهای ویژه بود و مادرش امید داشت که خیلی زود خوب میشود.
6- مادری که به کما رفته بود باعث نجات فرزندش شد
صورت زیبا و کوچک بچه در اولین لحظات تولد نوزاد اولین خاطره زیبا برای هر مادری است. اما Valerie Leah این خاطره را از فرزندش ندارد چون وقتی که پسرش Oliver متولد شد او به کما رفته بود. Valerie سی و پنج ساله، در انتظار مادرشدن بود. اما در هفته ۲۷ بارداری بود که مبتلا به آنفولانزای خوکی شد و دکترها تمام تلاششان را کردند تا مادر و بچه را تا موقع زایمان سالم نگه دارند. دکترها تصمیم میگیرند که مادر را به کما ببرند. ۳ هفته بعد از تولد نوزادش بود که Valerie توانست بچهاش را در آغوش بگیرد. Valerie روند بهبودی را طی کرد و خیلی زود از بیمارستان مرخص شد. بعد از اینکه Valerie از کما بیرون آمد و فرزندش را دید بسیار خوشحال شد. و زمانی بیشتر خوشحال شد که فهمید فرزندش پسر است. این زوج، هم اکنون دو فرزند دارند و هر ۴ عضو خانواده در برابر ویروس آنفلونزای خوکی واکسینه شدهاند.
5- زنی که بعد از بیرون آمدن از کما تمام زندگیاش را فراموش کرده بود
او هفتهها بخاطر آسیب مغزی در کما بود. اما Liz Sykes توانست بر این بیماری غلبه کند و زنده بماند. این اتفاق جالب در سال ۲۰۰۸ رخ داد. او مثل همیشه مشغول رانندگی بود و از محل کارش در Golcar به منزلش در Linthwaite بر میگشت. که به یکباره زندگیاش از این رو به آن رو شد. او اصلاً نمیدانست که کجاست و از قبل چه اتفاقی برایش رخ داده. یک هفته بعد این خانم ۲۳ ساله، دچار حملات شدیدی میشود. هم خانهاش Shelton سریع او را به بیمارستان میرساند و چندین روز در بیمارستان میماند تا دکترها بیماریاش را تشخیص بدهند. دکترها ابتدا تلاش میکنند تا او را از کما بیرون بیاورند. بیماری Liz باعث عفونت در سرش شده بود و عامل این عفونت هم یک نوع ویروس بود که توسط پشه به او منتقل شده بود. وقتی که Liz از کما بیرون آمد، حافظهاش کاملاً پاک شده بود. او حتی سادهترین کارهایش را هم به یاد نمیآورد. او ۱۱ ماه را در مرکز مراقبتهای ویژه در Leeds و York گذراند. این مرکز جایی است که بیمارانی که از ناحیه سر دچار صدمه شدهاند را نگهداری میکنند. در میان بیماران میتوان افسران پلیس و سربازان افغانستانی را دید. هم اکنون Liz حافظه کوتاه مدت خود را به طور کامل از دست داده. او توانست جایزه بخش آموزش بزرگسالان را بخاطر اینکه شاگرد خیلی فعال و زرنگی بود را به خود اختصاص دهد.
4- مادری که هر وقت به فرزندانش میگفت خیلی دوستتان دارم به کما میرفت
این مادر فداکار و مهربان از نظر پزشکی مشکلی خاص دارد و آن این است که هر وقت به فرزندانش میگوید شما را دوست دارم به کما میرود. Wendy Richmond پنجاه و سه ساله، هر موقع احساسی میشد، میخندید یا گریه میکرد به کما میرفت. اما داروهایی که دکترها برای او تجویز کردند بسیار گران بود و او از عهده خرید آنها بر نمیآمد. این به این معنی بود که Wendy هیچ وقت نباید احساسی میشد. بیماری خانم Richmond اهل Pitsmoor Sheffield، مربوط به خواب میشد. خانم ریچموند، بعد از به دنیا آوردن آخرین فرزندش به این بیماری مبتلا شد. این یک بیماری بسیار کمیاب است چون خیلی از کسانی که به این بیماری مبتلا میشوند یا تشخیص داده نمیشود و یا اینکه گزارش نمیشود. متخصصان تخمین میزنند که حدود ۳۰۰۰۰ نفر در بریتانیا به بیماری نارکولپتیک مبتلا هستند.
3- دختر اهل کروواسی که بعد از بیرون آمدن از کما خیلی روان آلمانی صحبت میکرد
دختر نوجوانی به کما رفت و وقتی از کما بیرون آمد به زبانی دیگر صحبت میکرد. مورد بیماری Sandra Ralic دکترها را گیج کرده بود. قبل از اینکه به کما برود به زبان کرواسی صحبت میکرد، اما ۲۴ ساعت بعد از به هوش آمدن دیگر نمیتوانست به زبان کرواسی صحبت کند و به جای آن زبان آلمانی را خیلی سلیس و روان صحبت میکرد. والدینش میگویند که او فقط زمانی که به مدرسه میرفته کمی با زبان آلمانی آشنایی پیدا کرده. رئیس بیمارستان Dujomir Marasovic میگوید که ما تلاش میکنیم تا علت به کما رفتن این دختر نوجوان را پیدا کنیم و بعد از آن هم راهی برای برگرداندن زبان کرواسی به او پیدا کنیم.
2- قربانی تصادفی که ۱۹ سال در کما بود
مردی ۱۹ سال در کما بود و بعد از این مدت از کما بیرون آمد. وقتی از کما بیرون آمد مادرش پیشش بود و همین که چشمانش را باز کرد گفت مامان. سپس Terry Wallis سی و نه ساله گفت Pepis، یعنی من شیر میخواهم. ۱۹ سال پیش، در روز جمعه ۱۳ ژولای سال ۱۹۸۴، آقای والیز در شب تولد دخترش با تراکتوری تصادف میکند و داخل مرداب میافتد. ۲۴ ساعت بعد تراکتور را پیدا میکنند. او از ناحیه گردن آسیب شدیدی دیده بود و به کما رفته بود. دکترها شانس برگشت والیز به زندگی را خیلی کم میدانستند ولی خانواده و همسرش Sandi برعکس دکترها فکر میکردند. به همین خاطر والیز را در مرکز مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری کردند. هر آخر هفته آنها، والیز را به مزرعهشان که ۲۶ مایل دورتر بود میبردند. خانوادهاش با والیز صحبت میکردند و به او میگفتند که منتظر برگشتش به زندگی هستند. یک روز مثل همیشه که خانم والیز برای عیادت فرزندش به بیمارستان رفته بود پسرش چشمهایش را باز کرد و شروع به صحبت کردن کرد. اکنون، حال آقای والیز بسیار خوب است. او میتواند به راحتی صحبت کند و دخترش را که اکنون ۱۹ ساله است را دوست دارد. آسیب مغزی که او در زمان تصادف به آن دچار شده بود باعث شده که حافظه کوتاهش کمی ضعیف شده باشد. وقتی الان مادرش از او میپرسد که چه کسی رئیس جمهور است او پاسخ میدهد Ronald Reagan. یک حقیقت جالب در این اتفاق وجود دارد و آن این است: روز جمعه سیزدهم به کما رفت و ۱۹ سال بعد روز جمعه سیزدهم از کما بیرون آمد.
1- مردی که در کما حالش خوب شد
John Roach سالها بعد از تحمل درد و رنج تصمیم به خودکشی با کتامین میگیرد. و باعث میشود که به کما برود. او از بیماری ضعف عضلات رنج میبرد. اسم علمی این بیماری Reflex Sympathetic Dystrophy است. او یکی از هزاران بیماری است که مبتلا به این مریضی هستند. و جان هم برای اینکه از شر این بیماری خلاص شود کتامین مصرف کرد و به کما رفت. پزشکان میگویند کتامین برای کسانی که به این بیماری مبتلا هستند نعمتی است. دکتر Robert J. Schwartzman رئیس دانشکده پزشکی فیلادلفیا و بخش نورولوژی این بیمارستان، ۶۰ مریضی که به این بیماری مبتلا شدند را برای درمان و تحقیق به آلمان و مکزیک فرستاد. جان، کارگر بازنشسته کارخانه تلفن سازی بود. وقتی کم کم تمامی عضلات بدنش از کار افتادند به فکر افتاد که به زندگیاش خاتمه دهد. او سالها در کما بود و بعد از اینکه از کما بیرون آمد حالش خیلی خوب شده بود و میتوانست به راحتی صحبت کند، ساعت ببندد و حلقه عروسیاش را دستش کند. بهتر از همه اینها این بود که میتوانست دست در دست با Rosemary بیرون برود.
ممنون مطالب خوبی بود
ولی مورد ۶ اون قسمت که نوشته مادر وقتی فهمید بچه اش پسره خوشحال تر شد!
این قسمت واقعا ناراحت کننده اس
هنوز هم متاسفانه این دیدگاه جنسیت زده وجود داره
مرسي پسر خوب با اين مطالب جالب
من پس از خوردن ۱۰ قرص برنج به حالت کما رفتم با اینکه آدم دینی نیستم اما در حالت کما اتفاقات عجیبی رو تجربه کردم
با 10تا قزص برنج ،چطور زنده موندی ؟؟؟؟؟؟؟؟
چه اتفاقاتی میشه بگین؟
سلام.
یکی از دوستانم مدت یک هفته است که به کما رفته. اول سطح هوشیاریش ۳ بود و وقتی که سطح هوشیاریش ۶ شد دکترا خیلی امیدوار شدند که همین روند رو طی کنه ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد لطفا براش دعا کنید.
ممنون
سلام لطفا مرتبا برید بهش سربزنید باش صحبت کنید اهنگ براش بزارید اون همه رو میبینه و میشنوه فقط واکنش نداره اگه بهش بگید لطفا ترکمون نکن بعد تو طاقت زندگی کردن نداریم و ناامید میشیم ووو اون بهش شوک عاطفی وارد میشه و بایدکاری کرد بیمار وابستگیهای عاطفی و زمینی رو فراموش نکنه و احتمالا برمیگرده
من یه نویسنده ام میخواستم از مطالبتون تو یکی از داستانم که راجع به کماست، کمی کمک گیرم، اجازه می دهید؟؟؟؟