با ما همراه باشید با یکی دیگر از سری مطالب شگفتیهای پزشکی. در این مطلب ۱۰ معجزه باورنکردنی در پزشکی را بررسی میکنیم. ۱۰ معجزهای که باورکردنشان بسیار دشوار است!
10- از یک میله در سرش جان سالم به در برد!
بدون شک یکی از معروفترین معجزات پزشکی که به دانشجویان نورولوژی گفته میشود داستان Phineas Gage است. در سال ۱۸۴۸ او به عنوان سر کارگر گروهی که مشغول آماده کردن یک ریل جدید بودند در حال فعالیت بود که یک انفجار باعث شد میله آهنی به بلندی ۳ فوت و ۷ اینچ در سر او فرو برود. میله از میان گونههای او وارد شده و از قسمت فوقانی سر او خارج شده بود. به نحو معجزه آسایی، دکترها موفق شدند میله را خارج کرده و Gage را نجات دهند هر چند متاسفانه آشکارا شخصیت او تغییر کرد و یازده سال بعد در حالی که از تشنجهای شدیدی رنج میبرد فوت کرد.
9- از یک میله فلزی در سینهاش جان سالم به در برد!
خوب! نفر بعدی Supratim Dota جوان بیست و دو سالهای است که در حالی که میله فلزی به طول ۵ فوت و ضخامت ۲ اینچ در ناحیه تحتانی قفسه سینه او فرو رفته بود توانست زنده بماند! این اتفاق موقعی رخ داد که راننده، کنترل ماشینی که این جوان از شانس بد خود در آن بوده را از دست داده و به یک مانع برخورد کرده بود. خوشبختانه، میله، ارگانهای حساس و مهم را رد کرده بود و جراحان توانستند آن را خارج کنند. Supratim دو هفته بعد در حالی که سلامتی خود را بدست آورده بود، از بیمارستان مرخص شد.
8- الکترودها زندگیاش را بعد از ۶ سال تغییر دادند!
مردی که تحت یک حمله شدید قرار گرفته بود و برای نزدیک به شش سال یک زندگی گیاهی را تجربه میکرد به طرز باور نکردنی بعد از اینکه پزشکان الکترودها را در مغز او قرار دادند، تغییر کرد. فردی که حتی قادر به بلعیدن نبود ناگهان توانست صحبت کند، بدون کمک غذا بخورد و با خانوادهاش ارتباط برقرار کند. این پیشرفت بعد از قرار دادن الکترودها حاصل شد. برای اینکه او سیکل طبیعی خواب را تجربه کند، پزشکان مجبور بودند الکترودهای او را هر ۱۲ ساعت خاموش و روشن کنند. از این الکترو دها برای تحریک تالاموس که یک منطقه مهم درون مغز است استفاده میکردند. این فرم از تحریک برای بیماران پارکینسونی استفاده میشد اما قبل از آن برای مریضی با این مشخصات استفاده نشده بود.
7- علی رغم گشادی رگهای مغزش زنده ماند!
نفر چهارم دختر ناز ۱۷ ماههای به نام Ella-Grace است که پزشکان متوجه شدند یک ناهنجاری ناشایع در رگهای مغز او به نام مالفورماسیون ورید گالن وجود دارد که باعث افزایش فشار در ورید گالن شده که به نوبه خود باعث آنوریسم و گشاد شدن این ورید میشود. در Ella، فشار زیاد باعث شده بود که خون از رگهای مغز او خارج شده و به مغز نفوذ کند که این مساله حیات او را تهدید میکرد. این ناهنجاری ناشایع بوده و باعث شد نوزاد برای معالجه ابتدا به فرانسه و سپس به آمریکا برده شود و تحت یک عمل جراحی قرار بگیرد که در آن عمل سوراخهای ریز رگهای مغز او بوسیله یک نوع چسب بسیار قوی طبی پوشانده شد. علی رغم اینکه او نیازمند جراحیهای بیشتری در آینده است پزشکان میگویند او قادر است زندگی طولانی و سالمی را تجربه کند.
6- با داشتن ۴ دست و پا از جراحی جان سالم به در برد!
هنگامی که دختری با چهار دست و چهار پا در یکی از روستاهای هند به دنیا آمد به نظر اهالی روستا هدیهای از طرف خداوند به نظر میرسید و برای همین اسم او را Lakshmi (که اشارهای به خدای سلامتی چهار دست هندوها دارد) گذاشتند. پزشکان کشف کردند که Lakshmi در حقیقت یک قل دیگر هم داشته که نتوانسته به طور کامل رشد کند و برای همین به او متصل شده است. تیمی از دکترها دور هم جمع شده و طی یک عمل جراحی طاقت فرسای بیست و هفت ساعته، اندامها، کلیه و نخاع قل دیگر را جدا کردند. سپس پزشکان دستگاه تناسلی و مثانه را بازسازی کردند. لاکشمی تنها سه ماه بعد از این عمل جراحی سنگین توانست به کمک عصا حرکت کند.
5- دوباره تونست راه رود بعد از اینکه دونصف شد!
بدن Peng Shulin به وسیله تصادف با کامیون تقریباً به دو نیم تقسیم شد. ۲۰ متخصص پزشکی در قالب یک تیم، موفق شدند جان او را نجات بدهند. متاسفانه، همان جور که انتظار میرفت پنگ وابسته به تخت شد و قدرت حرکت نداشت. در این هنگام دکترانی از موسسه تحقیقاتی توانبخشی در چین برای به دست آوردن قدرت حرکتی او دست به کار شدند. آنها وسیلهای را طراحی کردند که شکلی شبیه فنجان تخم مرغ داشت که دو پای مصنوعی نیز به آن متصل شده و باعث میشد که پنگ بتواند راه برود.
4- اولین زایمان در ۷۰ سالگی!
داستان بعدی، داستان یک زوج هندی است. Rajo Devi و همسرش Bala Ram پنجاه سال قبل از اینکه Devi در هفتاد سالگی (بله، هفتاد سالگی) صاحب اولین فرزند خود بشود با هم ازدواج کرده بودند. این زوج که برای دههها با ناباروری در ستیز بودند، سرانجام تصمیم گرفتند از باروری آزمایشگاهی و تکنیکی موسوم به تزریق داخل سیتوپلاسم اسپرم که باعث میشود تخمک بوسیله اسپرمی که کیفیت خوبی ندارد بارور شود، استفاده کنند. در حال حاضر بچه و مادر هر دو سالم هستند و دِوی به عنوان پیرترین مادری شناخته میشود که صاحب فرزند شده است.
3- معجزه در مغناطیس!
این معجزه، تا حدود زیادی مشابه معجزه هشتم مقاله ماست! تصادف ماشین، Josh Villa را برای سه سال به یک زندگی گیاهی فرو برد تا زمانی که او بوسیله روش TMS که مخفف Transcranial Magnetic Stimulation است، توانست از کما خارج شود. در این روش مغز به واسطه سیمهای الکترومغناطیسی که بر روی جمجمه فرد قرار داده میشود، تحریک میشود. قبل از این، پزشکان برای درمان افسردگی، پارکینسون، سکته و میگرن از این روش استفاده میکردند. مغناطیس، امواجی را برای بخشی از مغز (که وظیفه فرستادن سیگنال بیدار باش برای بقیه مغز را به عهده دارد) ارسال میکند. ویلا بعد از پانزده جلسه درمانی با این روش به هوش آمد. متاسفانه بعد از سی جلسه، به دلایل نامعلومی روند درمان متوقف و ویلا پسرفت کرد. اگر چه بعد از آن او به روند عادی خود بازنگشت، اما با این وجود قادر است ارتباط برقرار کرده و حتی احساسات خود را بیان کند.
2- علی رغم فرو رفتن کلید به چشمش بینیاییش را بعد از ۳ ماه به دست آورد!
مورد بعدی پسر ۱۷ ماههای است به نام Nicholas Holderman که در حالی که با دو برادر خود مشغول بازی کردن بود بعد از پرتاب شدن، با سر بر روی دستهای از کلیدها فرود آمد. پدر و مادر او وحشت زده شدند هنگامی که فهمیدند که یکی از دسته کلیدها درون چشم او فرو رفته است و سریعاً او را به اورژانس منتقل کردند. باورتان میشود صاحب عکسی که در بالا میبینید تنها ۶ روز در بیمارستان بوده و ۳ ماه بعد، بینایی خود را کامل به دست آورده!
1- از ضربه چاقو به سرش جان سالم به در برد!
مورد آخر، شاید جالبترین باشد! اگر یک چاقو در سر شما باشد، چه کارهایی را قادرید انجام بدهید؟ Michael Hill چهل و یک ساله در حالی که یک چاقوی ۸ اینچی در سرش فرو رفته بود، از خانه خارج شد، در خیابان قدم زد، به منزل دوستش رفت و توسط او به بیمارستان رسانده شد! چاقو توسط پزشکان از سر او خارج شد هر چند که از تشنج و اختلال حافظه بعد از این حادثه وحشتناک رنج میبرد.
افراد دارای شخصیت قوی همواره با مخالفت شدید از سوی افراد با افکار سطح پایین مواجه شده اند. “آلبرت انیشتین”
عالی heart heart heart
از مطالب خوبتان سپاسگزارم
ولی ضعفهای جزئی هم هست، مثل هر کار دیگری
در آخرین معجزه نوشته اید، مردی که چاقوی هشت اینچی در سرش فرو رفته بود، در خیابان قدم زد، به خانه دوستش رفت …
احتمالا در متن انگلیسی عبارت walked in the street بود که بهتر است این طور ترجمه شود:
با پای پیاده در خیابان راه افتاد، به خانه دوستش رفت …