ایالت متحده آمریکا در طول تاریخ نه چندان بلندش روسای جمهور بسیاری را به خود دیده است که گاهی خوب و گاهی بسیار بد عمل کردهاند و حتی مورد نفرت مردمان کشورشان قرار گرفتهاند. برای آشنایی با بدترین روسای جمهور آمریکا با عجیبترین همراه باشید.
کشور آمریکا در طول تاریخش، چندین رئیسجمهور مهم و بهیاد ماندنی داشته است. برخی از آنان شایسته و برخی دیگر بسیار بد ظاهر شدهاند. با اینحال، همواره بر سر خوبیها و بدیهای هر یک از روسای جمهور آمریکا بحثهایی وجود داشته است.
با نگاهی بر رأیگیریها و نظرسنجیهای عمومیِ انجام شده و نیز نظرات کارشناسان، فهرستی از بدترین روسای جمهور آمریکا تهیه کردهایم. رتبهبندیها معمولاً بر اساس نظرسنجیهای آکادمیکِ تاریخشناسان و نیز آمار و ارقام سیاسی صورت میپذیرد؛ ردهبندی ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. تمرکز این ردهبندی بر دستاوردهای ریاست جمهوری، کیفیت رهبری، شکستها و خطاهای هر یک از روسای جمهور آمریکا است.
10- جرج دابلیو بوش
جرج دابلیو بوش، چهل و سومین رئیسجمهور آمریکا بود که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ بر سر کار بود. پدر او، جرج اچ دابلیو بوش، رئیسجمهور اسبق و برادرش جب، فرماندار سابق ایالت فلوریدا، بود که اخیراً شانس خود را برای نامزدی ریاست جمهوری حزب جمهوری خواهان در سال ۲۰۱۶ از دست داد. حملات تروریستی یازده سپتامبر در مرکز تجارت جهانی برجهای دو قلو و پنتاگون در فاصلهٔ زمانی کمتر از یک سال در دورهٔ ریاست جمهوری بوش اتفاق افتاد. اگرچه او پس از وقوع این فجایع باز هم توانست رضایت مردم را جلب کند، بعد از فرستادن نیروی ارتش آمریکا به افغانستان و عراق، محبوبیت خود را کاملاً از دست داد. بوش ادعا کرده بود صدام حسین، رئیسجمهور وقت عراق، سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد که بعدها مشخص شد این ادعا نیز اشتباه بوده است؛ همین مورد نیز از دیگر مواردی است که بوش را بهعنوان فردی دروغگو از اذهان مردم پاک نخواهد کرد. جرج دابلیو بوش بهخاطر عدم توانایی در مدیریت طوفان کاترینا و نیز بحران مالی سال ۲۰۰۸ همواره مورد انتقاد مردم بوده است.
9- زکری تیلور
زکری تیلور، دوازدهمین رئیسجمهور آمریکا، قبلاً افسر ارتش بوده است. او توانست فقط از سال ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۰ بر سر مقام خود باقی بماند. تیلور که عضو حزب ویگ (لیبرال) آمریکا بود، بر خلاف تصور رقیبانش توانست در انتخابات برنده شود. از آنجایی که او یک سرلشگر ارتش بود، کسی انتظار نداشت با عدم تجربه در عرصهٔ سیاست بتواند رأی مردم را از آن خود کند. مشکلات بسیاری بر سر راه دولت نو پای تیلور وجود داشت که از جمله مهمترین آنها میتوان به وضعیت ایالات یوتا، کالیفرنیا و نیو مکزیکو اشاره کرد که بهتازگی بعد از جنگ مکزیک، پس گرفته شده بودند. بردهداری از دیگر مشکلات مورد بحث کابینهٔ دولت تیلور بود. بسیاری از مورخان بر این باورند که بدنامیِ تیلور، ریشه در کمتجربگی و نیز زمان کم دورهٔ ریاستش دارد تا هر گونه اشتباه سیاسی.
8- یولیسیز سایمن گرانت
هجدهمین رئیسجمهور آمریکا، فردی جمهوریخواه به نام یولیسیز سایمن گرانت بود. او بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۷ بهعنوان رییس جمهور آمریکا خدمت کرد. گرانت که خود ژنرال ارتش بود، طی جنگ داخلی آمریکا نقش مهمی در پیروزی «ارتش اتحادیه» در مقابل نیروهای «مؤتلفه» داشت. دستاوردهای گرانت طی دو دوره ریاست کشور، شامل بازسازی و ساماندهی ایالات جنوبی آمریکا (که در پی جنگ داخلی ویران شده بودند)، از بین بردن گروه مؤتلفه و نیز احقاق حقوق شهروندان سیاهپوست بود. شاید مهمترین دلیل بدنامی گرانت بهعنوان یک رئیسجمهور نالایق، فساد و سوءمدیریتهای منابع مالی کشور بود که در نهایت دولتش را زمینگیر کرد. یکی دیگر از شکستهای بزرگ گرانت در دورهٔ ریاستش، در «نبرد لیتل بیگهورن» در سال ۱۸۷۶ رخ داد که طی آن «ژنرال کاستر» بهدست جنگجویان قبیلهٔ سرخپوستیِ «سو» کشته شد.
7- جان تایلر
جان تایلر قبل از مرگ نابههنگام ویلیام هنری هریسون (رئیسجمهور وقت) در سال ۱۸۴۱، دهمین معاون رئیسجمهور آمریکا محسوب میشد که بعد از فوت هریس، برای مقام ریاست جمهوری سوگند یاد کرد. تایلر یکی از اعضای حزب ویگ (لیبرال) بود، با اینحال، فعالیت سیاسی خود را بهعنوان یک دموکرات آغاز کرد. تایلر به مفهوم «سرنوشت ملی» پایبند بود و در اواخر دورهٔ ریاستش بر گسترش قلمرو عرضی ایالت تگزاس تمرکز داشت (نکته: سرنوشت ملی، باوری غالب در قرن نوزدهم میلادی، مبنی بر گسترش آمریکا به سوی غرب بود).
در سال ۱۸۴۲، تایلر اولین رئیسجمهور آمریکا بود که مورد استیضاح قرار میگرفت. اگرچه تلاشها برای برکناری تایلر ناکام ماند، این موضوع از اعضای حزب ویگ خود تایلر و نیز جنگ و نزاع سیاسی بیناو و اعضای حزب مذکور نشأت میگرفت.
6- میلارد فیلمور
میلارد فیلمور، آخرین عضو حزب ویگ بود که به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسید. فیلمور که سیزدهمین رئیسجمهور آمریکا محسوب میشد از سال ۱۸۵۰ تا ۱۸۵۳ در این منصب بود. او که در ابتدا وکیل بود، فعالیت سیاسی خود را در سال ۱۸۲۹ بهعنوان یکی از اعضای کنگرهٔ آمریکا آغاز کرد. فیلمور بهعنوان معاون رئیسجمهور از شهر نیویورک انتخاب شده بود، اما پس از مرگ رئیسجمهور وقت، زکری تیلور در سال ۱۸۵۰، جای او را گرفت. بردهداری یکی از مشکلات اصلی در آن برههٔ زمانی آمریکا محسوب میشد و فیلمور نیز بهخاطر حمایتش از معاهدهٔ «سازش ۱۸۵۰» شهرهٔ عام و خاص بود. فیلمور طی این معاهده، «لایحهٔ بردههای فراری» را امضا کرد که بر اساس آن، سازش و صلح بین بردهداران ایالات جنوبی و طرفداران الغای بردگی در شمال جاری میشد. طبق این لایحه، اگر بردهای حین فرار دستگیر میشد، باید به اربابش بازگردانده میشد.
5- ویلیام هنری هریسون
نهمین رئیسجمهور آمریکا، ویلیام هنری هریسون بود که فقط بهمدت یک ماه، از مارس تا آوریل سال ۱۸۴۱، در این مقام بود. هریسون اولین رئیسجمهور نگونبخت آمریکا است که هنگام ریاستش جان باخت. او تنها ۳۰ روز بر منصب خود باقیماند که در تاریخ آمریکا نیز کوتاهترین دورهٔ ریاست جمهوری محسوب میشود. ویلیام هنری قبل از شروع فعالیت سیاسی خود در سال ۱۷۹۹، تجارب زیادی در زمینهٔ نظامی کسب کرده بود که از جملهٔ آن میتوان به نبرد در جنگهایی مثل «جنگ سرخپوستی شمال غرب» و «جنگ ۱۸۱۲» اشاره کرد. از آنجایی که دوران ریاست هریسون بسیار کوتاه بود، وی نتوانست به هیچیک از اهداف خود دست یابد. با اینحال، سالها بعد، بنجامین هریسون، نوهٔ ویلیام هریسون در بیست و سومین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شد و بین سالهای ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۳ بهعنوان رئیسجمهور به کشورش خدمت کرد.
4- فرانکلین پیرس
فرانکلین پیرس، چهاردهمین رئیسجمهور آمریکا، از سال ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۷ در این مقام بود. مدیریت پیرس بسیار ناامیدکننده و ضعیف بود که خود دلیل اصلی افول حزب دموکرات در آن زمان بود. فرانکلین پیرس زمینه را برای ظهور جنبش تجزیهطلبان برای جدایی ایالات جنوبی از دیگر ایالتهای آمریکا فراهم کرد (که بعدها موجب وقوع جنگ داخلی شد).
پیرس نیز مانند رئیسجمهور پیش از خودش یعنی فیلمور، به حفظ «لایحهٔ بردههای فراری» پایبند ماند. پیرس بار دیگر با عملی ناشایست، اقدام به تصویب «لایحهٔ کانزاس-نبراسکا» در سال ۱۸۵۴ کرد که به ماجرای «کانزاس خونین» یا جنگ مرزی منجر شد. این جنگ بیناحزاب طرفدار و ضد بردهداری رخ داد. از این لایحه بهعنوان یکی از عوامل کلیدی مرگ انبوه مردم و ویرانیهای ناشی از «جنگ داخلی آمریکا» یاد میشود.
3- اندرو جانسون
بعد از ترور آبراهام لینکلن، معاون اول او، اندرو جانسون، بهعنوان هفدهمین رئیسجمهور آمریکا سوگند یاد کرد. جانسون اهل شهر رالی در کارولینای شمالی بود و بین سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۹ ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشت. او به علت تخطی در امور زمامداری، در سال ۱۸۶۸ استیضاح شد. با اینحال، جانسون با عفو مجلس سنای آمریکا توانست در پست خود باقی بماند. از آنجایی که اندرو جانسون بعد از شروع جنگ داخلی بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شده بود، مشکلات مربوط به ساماندهی و بازسازی ایالتهای جنوبی نه تنها در الویت امور سیاسی، بلکه در رأس مشکلات کل کشور قرار گرفت. جانسون بهخاطر مخالفت با مصوبههایی مثل «متمم چهاردهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا» بسیار مورد نفرت مردم بود. این متمم رسماً سیاهپوستان آمریکا را نیز بهعنوان شهروند آمریکا شناخت.
2- وارن جی هاردینگ
وارن جی هاردینگ، بیست و نهمین رئیسجمهور آمریکا، از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ بر سر کار بود. بسیاری از مورخان از هاردینگ بهعنوان یکی از بدترین رؤسای جمهور آمریکا یاد میکنند. بعد از مرگ هاردینگ، داستانهای زیادی در مورد فساد و رسوایی او رواج یافت. هاردینگ با زنان زیادی از جمله «نان بریتون» روابط نامشروع جنسی داشت. نان بریتون کتابی نوشت که در آن مدعی شده بود هاردینگ پدر دختر اوست. وارن جی هاردینگ در زمینهٔ سیاست، با عدم مدیریت صحیح ذخایر نفتی (Teapot Dome) که خود به فساد مالی منتهی شد، مشکلات دیگری را به بار آورد. مشکلات سیاسی کشور از آنجا شروع شد که ذخایر نفتی ایالت وایومینگ، که برای استفادهٔ نیروی دریایی تخصیص داده شده بود، به دستور رئیسجمهور به وزارت کشور منتقل شد.
1- جیمز بیوکنن
جیمز بیوکنن پانزدهمین رئیسجمهور آمریکا و یک دموکرات بود. او بین سالهای ۱۸۵۷ تا ۱۸۶۱ ریاست کشور را بر عهده داشت. شروع بهکار او درست قبل از وقوع جنگ داخلی آمریکا بود. بیوکنن قبل از اینکه رئیسجمهور شود، تجارب سیاسی بسیاری با خدمت در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا کسب کرده بود. او حتی در زمان ریاست جمهوری جیمز پولک، مقام وزارت خارجه کشور را در دست داشت. بیوکنن در ایالت پنسیلوانیا متولد شده بود، اما عمدهٔ گرایشها و تمایلاتش بهسمت ایالات جنوبی کشور بود. جیمز بیوکنن نه تنها در برقراری صلح در کشور جنگزدهاش ناکام ماند، بلکه موجب ناخشنودی هر دو حزب جنگ (داخلی) آمریکا نیز شد. بسیاری هنوز هم بیوکنن و عدم مدیریت صحیح وی را دلیلی بر شروع جنگ داخلی آمریکا میدانند؛ حتی برخی از این جنگ با عنوان «جنگ بیوکنن» یاد میکنند.
به نظرم ترامپم میشه به اینا اضافه کرد
دنیا یه چیزش خیلی خوبه و باید عبرت گرفت ظلم پایدار نمی ماند و کسانی که قدرت گرفتند و رحم نکردند بدجوری باختند چقدر زیباست اسم کسی به خوبی یاد شود پس عبرت بگیرید و ظلم نکنید که بعدا پشیمانی فایده نداره
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
سعدی چند قرن قبل همین رو گفته
اشتباه نکن ظلم هرگز از بین نمیرود و کسانیکه پرچم مبارزه با ظلم را افراشته اند بمحض رسیدن بقدرت بنام دفاع از ازادی و عدالت راه استبدا و ظلم را پیش میگیرند و خودرا محور عدالت تصور میکنند. امید برچیده شدن ظلم در جهان کاملا بیهوده است حتی زمانیکه امام زمان ظهور کند توسط ظالمین شهید میشود و درنهایت ظلم حاکم مطلق جهان است همانطور که شیر حاکم مطلق جنگل است.
چقدر اینا بد بودند پس بگو بخاطر چی روند پیشرفت امریکا در طی این دوقرن و نصفی بارها قطع شده و الان نماد جهان سوم و عقب افتادگی در همه زمینه هاست
خدا شکرت وطنم اینجور نشده و الان جهان سومی نیستیم
كو ترامپ؟