استونهنج در جنوب انگلستان، یکی از بناهای بزرگ سنگی است که توسط مردم باستان در اروپا ساخته شده است. سازندگان استونهنج، از سال ۳۱۰۰ پیش از میلاد، سنگهای این بنا را به شکل چند دایره تو در تو، در مکان فعلی آن کار گذاشتند. احتمالاً از این دایرههای سنگی برای مشاهده حرکات خورشید، ماه و ستارگان که در آن زمان طی مراسم مذهبی مورد پرستش قرار میگرفتند، استفاده میشده است.
استونهنج یکی از مراکز باستانی جهان است که بسیاری از محققان درباره آن اختلاف نظر دارند. بعضی این بنا را برای شناسائی روزها و مشخص شدن اعتدال روزهای بهار و پائیز میدانند. بعضی این مکان را برای قربانی دادن و قربانی شدن میدانند. استونهنج تنها مکان سنگی به این شکل در دنیا نیست و همین باعث شده تا تئوریهای مختلفی مطرح شود.
بیشتر بناهای بزرگ برای دنیای امروزی یک معما میباشند. دانشمندان و باستانشناسان در سراسر اعصار سعی در یافتن اسرار ساخت این بناها کردهاند. برای آنها یک کار بسیار مشکل بود که بتوانند این سنگهای بزرگ را طوری در کنار هم قرار دهند که دارای یک شکوه عظیم شود. این بناها میتوانستند به عنوان محل سکونت، معابد، مقابر و یا حتی تقویمهای بزرگ در فضای باز مورد استفاده قرار گیرند. مردم میتوانستند با دنبال کردن حرکت اجرام آسمانی، درباره فصلهای سال چیزهایی یاد بگیرند. مردم دانشمند اولیه به مقدار زیادی برای درو کردن محصولات و غذای خود به فصول سال متکی بودند. آنها فصلها را به وسیله مراسم و تشریفات مذهبی جشن میگرفتند. احتمال اینکه این مناطق و نواحی حکم مقدس برای مردم داشته است، بسیار زیاد میباشد.
دوایر سنگی استونهنج یکی از عجایب جهان باستان و از مشهورترین محوطههای باستانی امروز جهان است که از سال ۱۹۸۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. قدمت این محوطه باستانی که در دشت سالزبری در ویلتشایر انگلستان واقع شده است، به عصر نوسنگی و عصر مفرغ برمیگردد. استونهنج از دو دایره سنگی متحدالمرکز تشکیل شده است که ارتفاع سنگهای دایره درونی آن به ۶ متر و وزنشان به حدود ۵۰ تن میرسد. دایره بیرونی استونهنج که قطر آن به ۱۱۵ متر میرسد، از سنگهای نسبتاً کوچکتری ساخته شده است و دو شکاف که به عنوان ورودی عمل میکردهاند، در شمال شرقی و جنوب آن قرار دارد.
ساخت استونهنج در زمان خود یک شاهکار مهندسی و مستلزم انگیزه، وقت و نیروی انسانی بالایی بوده است. با این حال تا امروز دلیل ساخت استونهنج روشن نشده است، هر چند تئوریهای زیادی در مورد کاربرد و دلیل ساخت این دوایر سنگی وجود دارد که هنوز هیچ یک از آنها به یقین ثابت نشدهاند.
در قرن هفدهم، جان اوبری، باستانشناس انگلیسی در لبه درونی این دایره، ۵۶ گودال کشف کرد که به نام خود او مشهور شدند. بر اساس یک نظریه، این گودالها احتمالاً روزی الوارهایی را به صورت ایستاده در خود جای داده بودند، اما تاکنون هیچ مدرکی که این فرضیه را تأیید کند به دست نیامده است. دایره درونی استونهنج در حدود هزار سال بعد ساخته شده است. در این زمان حدود ۷۴ تخته سنگ عظیم که وزن بعضی از آنها به ۵۰ تن میرسید، از کوههای مارلبرو داون در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال استونهنج به این محل آورده شدند. از این تعداد ۳۰ تخته سنگ دایره درونی به قطر سی متر را تشکیل میدهند، ۲۹ تخته سنگ به صورت افقی روی این تختهسنگهای ایستاده قرار گرفتند و ۱۵ تختهسنگ آخر هم که از بقیه سنگها عظیمتر هستند، به شکل یک نعل اسب درون این دایره دوم قرار گرفتند.
بسیاری از متخصصان بر این باورند که این حلقه بزرگ سنگی در استونهنج برای نظارت و همچنین به عنوان معبدی برای ستایش کردن به کار میرفته است. آنها به خاطر وضعیت قرار گرفتن سنگ بزرگ به نام سنگ هیل (سنگ پاشنه) که ۶ متر ۲۰ پا ارتفاع دارد و ۳۵ تن وزن آن است، بر این باور هستند. هنگامی که در زمان تغییر تابستان ۲۲ ژوئن، طولانیترین روز سال، خورشید طلوع میکند، به سنگ هیل میتابد و یک سایه بلند به وجود میآید که تدریجاً از مرکز بنا عبور میکند. این امر ثابت میکند که استونهنج بر اساس دستورات نجومی ساخته شده است و اهداف مذهبی داشته است.
مطالعات کارشناسی که به تازگی صورت گرفته نشان میدهد برای انتقال این سنگهای ۵۰ تنی از مارلبرو داون به محل فعلیشان، باید لااقل ۶۰۰ مرد قویهیکل در عملیات انتقال این سنگها شرکت میکردند. در طول سالهای گذشته، ساخت این بنای سنگی عظیم به اقوام مختلفی نسبت داده شده است، اما قوم سازنده استونهنج تا امروز هنوز مشخص نشده است.
بر اساس پرطرفدارترین نظریه، ساخت استونهنج توسط اقوام نوسنگی در حدود ۵ هزار سال پیش آغاز شد و بعدها توسط قوم دیگری که به تازگی شکوفا شده بود، ادامه یافت. برخی کارشناسان احتمال میدهند این قوم دوم که به قوم بیکر مشهور شدهاند، از قسمت قارهای اروپا به انگلستان آمده باشند، اما تاکنون هیچ مدرکی که این نظریه را تأیید کند به دست نیامده است.
نخستین حفاریهای باستانشناسی در استونهنج
نخستین حفاریهای علمی در استونهنج در اواخر قرن هجدهم میلادی توسط ویلیام کانینگتن و ریچارد کالتهور صورت گرفت. در سال ۱۷۹۸ گودال زیر یکی از تختهسنگهای دایره درونی را که سقوط کرده بود مورد مطالعه قرار داد و در سال ۱۸۱۰، با بررسی یکی از تختهسنگها متوجه شدند که این تختهسنگ در ابتدا ایستاده بوده است و در سالهای اخیر سقوط کرده است.
در حدود سال ۱۸۴۰، چارلز داروین، دانشمند مشهور، از خانواده آنتروبوس که آن زمان مالکیت استونهنج را در اختیار داشت اجازه گرفت تا برای بررسی تئوری خود در زمینه نقش کرمهای خاکی در تخریب محوطههای باستانی در استونهنج به حفاریهای محدودی دست بزند.
در شب تحویل سال ۱۹۰۰ میلادی، یکی دیگر از تخته سنگهای عظیم دایره درونی افتاد و خانواده آنتوبوس، یک مهندس معدن به نام ویلیام گاولند را مأمور کردند تا این تختهسنگ را به حالت اولش برگرداند. گاولند به رغم آنکه هیچ تجربهای در زمینه باستانشناسی نداشت، در طول حفاریهای خود یکی از دقیقترین و جامعترین گزارشهای مربوط به عملیات صورت گرفته در استونهنج را تهیه کرد.
تحقیقات ریچارد آتکینسن، استوارت پیگات و مارکوس استون که در دهه ۱۹۵۰ میلادی و تحت نظر انجمن عتیقهشناسان انگلستان صورت گرفت، زمانبندی نسبتاً دقیق مراحل مختلف ساخت استونهنج را که تا امروز نیز معتبر باقی مانده است، آشکار کرد.
به عقیده کارشناسان، استونهنج در چند مرحله و در یک دوره زمانی هزارساله، از ۳ هزار تا ۲ هزار سال پیش از میلاد مسیح، ساخته شده است.
۲۵۰۰ قبل از میلاد
مردمان دوران باستان، نخستین مقبرههای سنگی و پشتههای مخصوص دفن اجساد را در غرب اروپا ساختند.
۳۱۰۰ قبل از میلاد
اولین مرحله از استونهنج شامل خندق حلقهای با یک کناره در داخل، ساخته شد. یک حلقه از ۵۶ سوراخ (امروزه آنها را سوراخهای اوبری مینامند) در درون ساحل (کناره) ایجاد شد. سنگ هیل در شمال شرقی استونهنج بر پا شد.
۲۵۰۰ قبل از میلاد
محل دفن در نیوگرنج در ایرلند ساخته شد.
۲۱۰۰ قبل از میلاد
مرحله دوم استونهنج ساخته شد. ساختار اولیه توسط یک سلسله سنگهای آبی دایره شکل مشخص میگردد.
۱۸۰۰ ـ ۲۰۰۰ قبل از میلاد
سنگهای ایستاده و ردیف شده در یک خط در فرانسه و جزیره کرس ظاهر میشوند.
۲۰۰۰ قبل از میلاد
کار ساخت مرحله سوم آغاز میگردد.
۱۹۰۰ قبل از میلاد
سنگهای سارسین بزرگ در استونهنج بر افراشته میشوند.
۱۵۰۰ قبل از میلاد
سنگهای آبی در استونهنج کار گذاشته میشوند. آخرین مرحله ساخت استونهنج به پایان میرسد.
اما بزرگترین حفاری باستانشناسی در استونهنج پس از انتقال مالکیت این محوطه باستانی به دولت انگلستان، در سال ۱۹۱۹ و توسط ویلیام هاولی و دستیارش رابرت نیوال صورت گرفت. بزرگترین نتیجه حفاریهای هاولی و نیوال که تا سال ۱۹۲۶ به طول انجامید، روشن شدن این نکته بود که استونهنج بر خلاف آنچه تا آن زمان تصور میشد در چند مرحله و در طول یک بازه زمانی طولانی ساخته شده است.
اولین مرحله ساخت، شامل هنج، یک کانال گرد با یک ساحل خاکی در درون آن بود. تقریباً یک هزار سال پیش، در طول مرحله دوم، کارگران دو حلقه متحد المرکز از سنگها را در مرکز بنای اصلی بلند کردند. احتمالاً برای آن از ۸۰ قطعه سنگ آتشفشانی باریک، به نام سنگ آبی استفاده نمودند. آنها بیشتر از کریستالهای سنگ چخماق تشکیل میشدند و به نظر میرسد آنها را از معادن کوههای پرسلی در دایفد، و از به آنجا آورده باشند. فاصله این منطقه تا استونهنج ۲۱۷ کیلومتر ۱۳۵ مایل است.
احتمالاً یک تیم از کارگران سنگهای ۵٫۴ تنی را بهوسیله قایق در بیشتر طول راه حمل کردهاند. احتمالاً سپس آن سنگها را به ساحل کشیدهاند.
سومین مرحله از ساخت این بنا در سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد شروع شد. سنگهای آبی با ۸۰ قطعه سنگهای سیاه بزرگ مرکزی به نام سارسین تعویض شدند. اینها همان سنگهای معروف هستند که امروزه هم دیده میشوند. این سنگها از ناحیه اطراف مارل بورو داون به آنجا آورده شدند، اما حمل آنها هم حتی مشکلتر از سنگهای آبی بود. وزن آنها تا ۵۶ تن میرسید و هر کدام را باید به وسیله گروهی از مردان روی زمین میکشیدند. بیشتر سنگهای سارسین به شکل یک حلقه در کنار هم چیده شدند. پنج تریلیتون نیز در داخل حلقه قرار گرفتند که از ۲ سنگ ایستاده که روی آنها یک سنگ افقی قرار میگرفت، تشکیل میشدند. امروزه فقط ۳ تریلیتون باقی ماندهاست.
حرکت دادن سنگهای عظیم الجثه به محل استقرارشان، یک کار بسیار عظیم بود. یک مطالعه نشان میدهد که یک هزار نفر در مدت ۳ هفته میتوانستند فقط یک قطعه را به استونهنج حمل کنند. حتی با استفاده از چنین نیروی کار عظیمی، ساخت قسمت مرکزی بنا بیش از ده سال طول میکشید. همچنین خرسنگهایی نظیر استونهنج در شمال انگلستان موسوم به دایره سویین ساید که در طی قرنها در زمین فرو رفتهاند و دایره کالانیش یافت میشود و به علاوه خرسنگهای عمودی باشکوهی در میان دشت آوبری که نماد جنس مذکر و مونثند نیز موجود است. بعضی براین باورند که این خرسنگها خاصیت شفادهندگی نیز دارند، مثلاً کودکان بیمار را از میان سوراخهای واقع در خرسنگهای دایرهای شکل واقع در کورن وال عبور میدهند و گفته میشود عدهای از این سنگها نشان دهنده کانالهای نیرو در زمین نیز هستند.
استونهنج و ستارهشناسی در جهان باستان
نخستین مطالعات علمی در استونهنج در سال ۱۷۴۰ میلادی توسط ویلیام استاکرلی صورت گرفت. استاکرلی نخستین نقشه دقیق از استونهنج را تهیه کرد و با مطالعه این نقشه متوجه ارتباط احتمالی این بنا با حرکت خورشید و ستارگان شد.
اما داغترین بحث و جدلهای علمی پس از چاپ کتاب رمزگشایی از استونهنج، نوشته جرالد هاوکینز، ستارهشناس انگلیسی در سال ۱۹۶۳ درگرفت. هاوکینز در کتاب خود بر ارتباط استونهنج با حرکت ستارگان و نقاط اعتدالین و انقلابین تأکید کرد و گفت که از استونهنج در دوران باستان برای پیشبینی کسوف و خسوف خورشید و ماه استفاده میشده است. اما این نظریه در سالهای اخیر و از سوی باستانشناسان و کارشناسانی چون ریچارد اتکینسن رد شده است.
استونهنج در جهت شمالشرقی ـ جنوبغربی ساخته شده است و احتمالاً سازندگان آن هنگام ساخت آن قصد پیشبینی نقاط اعتدال بهاری و پاییزی (زمانی که طول روز شب با یکدیگر یکسان میشود) و نقاط انقلاب تابستانی و زمستانی (بلندترین روز و بلندترین شب سال) را داشتهاند.
بنا بر مطالعات انجام شده در استونهنج، در نقطه انقلاب تابستانی، یعنی روز ۲۱ ژوئن، خورشید از شمالیترین بخش دایره بیرونی طلوع میکند و نخستین اشعههای آن درست از میان نعل اسب درونی رد میشود. به گفته کارشناسان، بسیار بعید است که چنین چیزی صرفاً بر اثر تصادف به وجود آمده باشد.
استونهنج و آسمان
خطوط نجومی، نظم سماوی را در بناهای پیش از تاریخ سرازیر میکنند و آنها را به فضای مقدسی تبدیل میکنند. اینکه کدام خطوط عمودی بودند، چه معنایی در جزییات آنها نهفته بود و حقیقتاً چگونه استفاده میشدند، به صورت پرسشهای بحث انگیزی باقی ماندهاند. با این وجود، تفاسیر نجومی متعددی از استونهنج تا زمان استوکلی ارائه شده است. سر جی نورمن لاکیِر اخترشناس بریتانیایی که وجود هلیوم را در خورشید کشف کرد، نخستین مطالعات علمی و نظاممند را در رابطه با آثار تاریخی انجام داد و نتایج مقدماتی را در سال ۱۹۰۱ گزارش کرد. ۵ سال بعد نظریات او در استونهنج و دیگر آثار تاریخی سنگی بریتانیا که ملاحظات نجومی داشتند، ظاهر گشت، لاکیر تلاش کرد خطوطی را که بین سنگهای خاص و در امتداد محور بنا، اندازه گیری کرد را با انقلاب تابستانی و چهار عید سنتی در تقویم کهن سلتی ارتباط دهد.
او استونهنج را به عنوان رصد خانه نجومی یا نوعی گاهشمار خرسنگی در نظر نداشت؛ برای او این خطوط نمادین بودند و کاربرد آیینی را القا میکردند. او استونهنج را همچون معبد میدانست و تلاش کرد اثبات کند که آخرین ویژگیهای ساختاری آن بر روی بقایای معبدی بسیار قدیمیتر ساخته شدهاند که این معبد در ابتدا اختصاص به ستایش در روز بلتین داشت که یکی از اعیاد بت پرستان بود و هم اکنون با نام جشن بهار تکریم میگردد و نیز در برگیرندهٔ دیگر تاریخهای میانی تقویم، که انقلابها و اعتدالها را مجزا میکنند. هرچند دستاورد لاکیر به شدت محدود بود و خطوط نجومی او گاهی نادرست بودند، اما او پیشتاز مطالعات تشخیص نجومی بود.
در سال ۱۹۶۳، چندین دهه پس از کوششهای لاکیر، تلاش بدون وقفهای برای درک اخترشناسان استونهنج در ارتباط با ماه و به همان اندازه در رابطه با خورشید در خطوط نجومی این اثر تاریخی صورت گرفت. اخترشناسی با تابعیت آمریکایی به نام دکتر جرالد هاوکینز خطوط بین حالات ساختاری مختلف تکامل استونهنج را بر روی کامپیوتر الکترونیکی تجزیه و تحلیل کرد و کشف کرد که مجموعه تقریباً کاملی از حدود افق قمری و خورشیدی مشخص میشوند. در انگلستان اخترشناس آماتوری به نام سی.ای. نیوهام که به طور مستقل کار میکرد، خود برخی از این خطوط را بررسی کرده و چند ماه زودتر به نتایج مشابهی دست یافته بود. آنچه در این رابطه مهم و قابل ملاحظه است، خطوط مربوط به طلوعها و غروبهای ماه در حدود ماهانهٔ درونی و بیرونی، طی دورهٔ ۶ تا ۱۸ ساله بود.
این کشفیات در برگیرنده این مضمون بودند که نه تنها آشنایی با دورههای نجومی طولانیتر از یک سال وجود داشته، بلکه متخصصانی بودهاند که آنها را دنبال میکردند. نیوهام مجموعهای از گودال دیرکها را که در کنار هیل استون ردیف شدهاند را به عنوان ثبت حقیقی شمالیترین طلوع سالیانه ماه تعبیر کرد و هاوکینز طرحی را برای پیشگویی گرفتگی که شامل ۵۶ گودال بود را ترسیم کرد و یا گودالهای اُبری که دایرهای به قطر ۷٫۸۶ متر را شکل میدهند که داخل پشتههای خاکی قرار دارد که باستانشناسان، اخترشناسان و هر کس دیگری بود که شجاعت لازم برای وارد شدن این منازعه را داشت.
استونهنج در حالات متنوعی تعریف شده است؛ همچون: رصدخانهٔ دقیق نجومی، کامپیوتر پدیدههای نجومی، مجموعهای نمادین از خطوط نجومی ساخته شده برای تجلیل از رصد خانه قدیمیتر، چکیده سنگی دانش نجومی روز و مرکز قبیلهای با اتحاد نجومی که در آن روسای جنگجوی عصر مفرغ از آسمان، طلب استحکام سلسلههایشان را میکردند.
امروزه جرالد هاوکینز و بیشتر محققان علاقهمند دیگر، به وجود طرح نجومی در استونهنج تاکید میکنند. این طرح ممکن است هدف استونهنج را آشکار نکند، اما اهمیت پدیدههای سماوی را برای مردمی که آنرا ساختند اثبات میکند.
اما نکته که باعث شده باستانشناسان و محققان بیشتر از همیشه به اسرارآمیز بودن این بناها فکر کنند بناهای مشابهای است که در اروپا در آسیا و در آمریکای جنوبی بهچشم میخورد. آیا ارتباطی بین این بناهای دور افتاده از هم وجود دارد؟ به تعدادی از آنها اشاره میکنم.
منهیر - در نزدیکی سارناک - منطقهای در فرانسه - ردیفهایی از این سنگهای ایستاده دیده میشود که من هیرز نام دارد. ردیف این سنگها بیشتر از سه کیلومتر ادامه دارد. به نظر میرسد بخشهای دهم، یازدهم و سیزدهم در دورههای مختلف ساخته شدهاند، اما سازندهها، آنها را طوری کنار هم قرار دادهاند که در عین حال به هم مربوط هستند. این بخشها فضای محوطه را طوری سازمان دادهاند که توجه بیننده به دایرههایی جلب میشود.
نیوگراند – در این محیط زیبا که توریستهای بسیاری از آن دیدن میکنند، دایرهای بزرگ که در اطرافش سنگهای غول پیکر چیده شده است.
جزیره مالت – در اینجا هم سنگهای عظیم به شکل دایره بهچشم میخورد.
قاره امریکا -در قاره امریکا جنوبی بیش از ۲۸ سنگ چین دایرهای وجود دارد که وزن بعضی از سنگها بیش از ۳۵ تن است.
سنگهایی شبیه به آنچه که در این بنا به کار رفته، در مناطق دیگر مانند کارناک فرانسه و نیوگرنج ایرلند، یافت شدهاست.
به این سنگهای میانی غول آسا مگالیتز میگویند. این واژه از دو واژه یونانی مگاس به معنای بسیار بزرگ و لیتوس به معنای سنگ تشکیل شده است.
مگالیتزها، یا همین سنگهای غول آسای میانی استونهنج، به شکل یک نعل اسب در کنار هم قرار گرفتهاند و به این ترتیب در میان حلقه بزرگتر یک محور را مشخص کردهاند. اگر در امتداد این محور یک خط بکشیم و آن را ادامه بدهیم به نقطهای میرسیم که خورشید در بلندترین روز سال (روز اول تابستان) طلوع میکند. بقیه سنگها طوری کنار هم قرار گرفتهاند که جهت غروب خورشید را در کوتاهترین روز سال (روز اول زمستان) نشان میدهند و بقیه سنگها هم جهتهای مختلف طلوع ماه را در شبهای مختلف ماه نشان میدهند.
در عین حال بررسیهای علمی در مورد استونهنج نیز ادامه دارد و هر روز فرضیات جدیدی درباره چگونگی علت ساخت این بنای سنگی منحصر به فرد مطرح میشود. با این وجود هنوز هیچ یک از این تئوریها نتوانستهاند توضیحی قانع کننده و همهجانبه در مورد استونهنج فراهم کنند و به این ترتیب راز این محوطه باستانی ۵ هزار ساله تا امروز سر به مهر باقی مانده است.
سلام مرسی واقعا از اطلاعاتی که به زبان فارسی گذاشته این ممنونم از این مطلب لذت بردم
سلام. معمولاً فکر نمیکنیم که نوشته ای در این باره ممکن است در حدی بیش از سرگرمی خوانده شود. ولی باید عرض کنم که چون نوشته شما حاوی جزئیات و اطلاعات مفصلی در بارۀ این بنا بود، بسیار بکارم امد خوشحالم که چنین مطلبی به فارسی پیدا میشه. ممنون و سپاسگذارم.